پارت دوم سفـر مرگ
پارت دو سفر
ــــــــــــــ
توجه(اسپیکا و کای و کایلی و استیسی خواهر برادرن اسکات هم پسر خالشونه و ساریا هم دختر خالشونه)
کای: اره باهاشون هماهنگ کردیم بریم دنبالشون
اسپیکا: اها باش بریم
کایلی: فقط سعی کن از سفر لذت ببری
اسپیکا: سعی میکنم
کای: من بهشون پیام میدم اماده شن
کایلی: باشه
اسپیکا: من رفتم نشستم صندلی های اخر و هندزفری و زدم تو گوشم رفتم تو پلی لیست و انگیزشی ترین اهنگمو اوردم و مشغول همخونی باهاش بودم ک نفهمیدم کی رسیدیم در خونشون و کای رف در زد
استیسی: سلااااام ابجی
اسکات: سلام اجوما(اسکات پسر خالشه ولی مثله برادرشه
ساریا: اووووه مای گرل دختر منو نگااه چ شیک کرده
اسپیکا: هوووم چشتون در اومد
اسکات: یـس بعله دقیقا
استیسی: اااره زدی تو خال
چهل مین بــــــــــــــعــــــــــــــد
کای: داداشام خواهرام رسیدیم پیاده شین بیاین بیرووووون
کایلی: واو چ سرسبزه
استیسی: راستی چرا اشلی نیومد
ساریا: بهش گفتم گف میخواد مخ ی یارو دخترو بزنه برن رالی
کایلی:سرخودشو ب باد میزنه اخر
اسپیکا: میگم اینجا حیوون وحشی هم داره
کای: اااوف تا دلت بخاد
اسپیکا: خسته نباشی قهرمان خوچرا اومدیم اینجا
کایلی: تنمون میخاره خو
اسکات: میریم ی گردش کوتاه بعدش میریم جنگل گردی
استیسی: م..... میشه کمک کنین پ... پام گیر کرده
کایلی: چ.. چی شد
اسپیکا: نه این چیه
ساریا: این یه نوع طله اس
کای: نگفیتم وسیله بازیع خو میدونیم طله اس حالا از چ نوعش
اسکات: مگه نوعش فرقیم میکنه
ساریا: بله میکنه این ی نوع طله اس ک فقط و فقط توسط مردم جنگلی ساخته شده ی قبیله وحشی در عین حال پر جمعیت
استیسی: بهتر نیست تا فرو نرفتیم تو جنگل برگردمی امن نیست هاااا
کایلی: نه دیگه دیر شده معلوم نیس از کدوم طرف اومدن
اسپیکا: ک... کای.... کای کجاس... کاییییییی...... کای کجاییی
کایلی: ججججیییییغغغغغ نه نه
ــــــــــــــ
توجه(اسپیکا و کای و کایلی و استیسی خواهر برادرن اسکات هم پسر خالشونه و ساریا هم دختر خالشونه)
کای: اره باهاشون هماهنگ کردیم بریم دنبالشون
اسپیکا: اها باش بریم
کایلی: فقط سعی کن از سفر لذت ببری
اسپیکا: سعی میکنم
کای: من بهشون پیام میدم اماده شن
کایلی: باشه
اسپیکا: من رفتم نشستم صندلی های اخر و هندزفری و زدم تو گوشم رفتم تو پلی لیست و انگیزشی ترین اهنگمو اوردم و مشغول همخونی باهاش بودم ک نفهمیدم کی رسیدیم در خونشون و کای رف در زد
استیسی: سلااااام ابجی
اسکات: سلام اجوما(اسکات پسر خالشه ولی مثله برادرشه
ساریا: اووووه مای گرل دختر منو نگااه چ شیک کرده
اسپیکا: هوووم چشتون در اومد
اسکات: یـس بعله دقیقا
استیسی: اااره زدی تو خال
چهل مین بــــــــــــــعــــــــــــــد
کای: داداشام خواهرام رسیدیم پیاده شین بیاین بیرووووون
کایلی: واو چ سرسبزه
استیسی: راستی چرا اشلی نیومد
ساریا: بهش گفتم گف میخواد مخ ی یارو دخترو بزنه برن رالی
کایلی:سرخودشو ب باد میزنه اخر
اسپیکا: میگم اینجا حیوون وحشی هم داره
کای: اااوف تا دلت بخاد
اسپیکا: خسته نباشی قهرمان خوچرا اومدیم اینجا
کایلی: تنمون میخاره خو
اسکات: میریم ی گردش کوتاه بعدش میریم جنگل گردی
استیسی: م..... میشه کمک کنین پ... پام گیر کرده
کایلی: چ.. چی شد
اسپیکا: نه این چیه
ساریا: این یه نوع طله اس
کای: نگفیتم وسیله بازیع خو میدونیم طله اس حالا از چ نوعش
اسکات: مگه نوعش فرقیم میکنه
ساریا: بله میکنه این ی نوع طله اس ک فقط و فقط توسط مردم جنگلی ساخته شده ی قبیله وحشی در عین حال پر جمعیت
استیسی: بهتر نیست تا فرو نرفتیم تو جنگل برگردمی امن نیست هاااا
کایلی: نه دیگه دیر شده معلوم نیس از کدوم طرف اومدن
اسپیکا: ک... کای.... کای کجاس... کاییییییی...... کای کجاییی
کایلی: ججججیییییغغغغغ نه نه
۹.۲k
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.