P15
که یهو دیدم یه لامبورگینی دم دره مدرسه هست
و بله کوک با۴تا بادیگارد از لامبورگینی پیاده شد
همه هم ریده بودن به خودشون
دیدم که همون دختره که بهم گفت دد*ی دهنشو ببند سریع اومد پیشم گفت:
ببین ایشون دوست پسره بنده هست و قراره بریم عشق و حال
هه بدبخت نمیدونه من کلا زنشم
کوک داشت بهمون نزدیک شد
هانا:خودتو مر*ده فرض کن
دختره:چیـ……جیغغغغغغغ
کوک:هر*زه یه مادر جن*ده
کوک منو دید که هم کبودم هم موهام کوتاهه بجای دختره من ترسیدم چون کوک به اون نگاش به من واضحه که قراره خو*ن به پا شه
هانا:کو
کوک:بگو کیا اینکارو کردن(عصبی)
هانا:بهشون اشاره کردم(اونا ریده بودن به خودشون)
کوک:سِگی ها(عو*ضی ها)
کوک به بادیگارداش اشاره کرد که منو ببرن عمارت
ولی من خودم خوب میدونم که چون ساد*یسمی هست و عاشق منع الان خون به پا میشه
و بله کوک با۴تا بادیگارد از لامبورگینی پیاده شد
همه هم ریده بودن به خودشون
دیدم که همون دختره که بهم گفت دد*ی دهنشو ببند سریع اومد پیشم گفت:
ببین ایشون دوست پسره بنده هست و قراره بریم عشق و حال
هه بدبخت نمیدونه من کلا زنشم
کوک داشت بهمون نزدیک شد
هانا:خودتو مر*ده فرض کن
دختره:چیـ……جیغغغغغغغ
کوک:هر*زه یه مادر جن*ده
کوک منو دید که هم کبودم هم موهام کوتاهه بجای دختره من ترسیدم چون کوک به اون نگاش به من واضحه که قراره خو*ن به پا شه
هانا:کو
کوک:بگو کیا اینکارو کردن(عصبی)
هانا:بهشون اشاره کردم(اونا ریده بودن به خودشون)
کوک:سِگی ها(عو*ضی ها)
کوک به بادیگارداش اشاره کرد که منو ببرن عمارت
ولی من خودم خوب میدونم که چون ساد*یسمی هست و عاشق منع الان خون به پا میشه
۴.۷k
۲۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.