اشتباهی عاشق مافیا شدم p3
ویوا.ت
منو تهیونگ رفتیم داخل همه نشسته بودن منم رو مبل نشستم تهیونگم اومد کنار من نشست .
(مامان ا.ت = م/ا )
م/ا : من برم غذاهارو رو میز بچینم
م/ت : بزار منم کمک کنم
ب/ت : خب ا.ت دخترم بابات گفت دانشگاهتو تموم کردی ولی کار نمی کنی
ا.ت : دنبال کار نگشتم
ب/ت : دخترم لطفا بیا تو شرکت خانوادگیمون کار کن دیگه من و پدرت باید از این کار بیایم بیرون به وارثامون بدیم دیگه تو تهیونگ باید این شرکتو شما بچرخونید
ا.ت: من نمیخوام تو شرکتی کار کنم که همه کار ها رو دوش من باشه یه کار خوب پیدا میکنم
پ/ا: دخترم تهیونگم هم هست بعدش تو بزرگ شدی دیگه باید کار های سخت تو بتونی انجام بدی تهیونگ هم بهت کمک میکنه مگه ن تهیونگ
تهیونگ : بل....(گوشیش زنگ خورد )
ببخشید باید جواب بدم
ب/ا : راحت باش پسرم
ویو ته
گوشیم زنگ خورد رفتم بیرون تا بتونم راحت جواب بدم
(تلفونی حرف زدن تهیونگ و جیمین )
تهیونگ : الو بله جیمین چی شده ؟
جیمین : تهیونگگگگ کجایی بیا کمک کن باید پرونده هارو تحویل بدیم خیر سرت رئیس مافیایی
تهیونگ : باش پسر نفس بکش چته توعم خیر سرت دست راست رئیس مافیایی الان نمیتونم اومدم کره
جیمین : چییییییییی
تهیونگ : چته نکنه باید ازت اجازه میگرفتم اقا
جیمین : الان چه خاکی توسرم کنم میدونی که با باند گرگ های سفید جلسه داریم دیگهههه
تهیونگ: چراااا ؟؟
جیمین :خاک برسرت میخواستن با ما همکاری کنن بنظرم قبول کنیم این طوری باندمون از اینکه هست خیلی معروف تر گنده تر میشه
تازه فک کن باند مافیای گرگ های سفید از کره پاشن بیان فرانسه تا با اقا جلسه بزارن بعد اقا از فرانسه پاشده رفته کره (جیمین جان سکته نکنی نفس بگیر )
تهیونگ: ببخشید رئیس 😂 ولی بنظرم قبول نکنیم ما که باندمون خیلی معروفه تو فرانسه چرا باید با یکی دیگه همکاری کنیم حالا هرطور راحتی خدافظ
جیمین : کجاا من جلس....( تهیونگ قطع کرد )
ویو ته
رفتم داخل بابام پرسید که چرا اینقدر طول دادم گفتم یه کی از دوستام یه اتفاقی براش پیش اومده بود داشتم باهاش حرف میزدم
پایان ویو ته
ویو ا.ت
تهیونگ بعد ۲۰ مین اومد
داشتم به قدو بالاش نگا میکردم که با حرف بابام به خودم اومدم
پایان ویو ا.ت
ب/ا : ا.ت دخترم تو تهیونگ ببر تو اتاقت با هم حرف بزنین خیلی وقته هم دیگرو ندیدید
ا.ت: ب ب ..باشه
ویو ته
بابای ا.ت گفت که باهم بریم اتاقش منخوشحال شدم ولی ا.ت اکنت گرفته بود
پایان ویو ته
ا.ت : تهیونگ بریم
تهیونگ : بریم
ویو ته
رفتیم اتاقش ا.ت جلو تر بود رفتیم داخل اتاقش منم درو بستم و ....
منو تهیونگ رفتیم داخل همه نشسته بودن منم رو مبل نشستم تهیونگم اومد کنار من نشست .
(مامان ا.ت = م/ا )
م/ا : من برم غذاهارو رو میز بچینم
م/ت : بزار منم کمک کنم
ب/ت : خب ا.ت دخترم بابات گفت دانشگاهتو تموم کردی ولی کار نمی کنی
ا.ت : دنبال کار نگشتم
ب/ت : دخترم لطفا بیا تو شرکت خانوادگیمون کار کن دیگه من و پدرت باید از این کار بیایم بیرون به وارثامون بدیم دیگه تو تهیونگ باید این شرکتو شما بچرخونید
ا.ت: من نمیخوام تو شرکتی کار کنم که همه کار ها رو دوش من باشه یه کار خوب پیدا میکنم
پ/ا: دخترم تهیونگم هم هست بعدش تو بزرگ شدی دیگه باید کار های سخت تو بتونی انجام بدی تهیونگ هم بهت کمک میکنه مگه ن تهیونگ
تهیونگ : بل....(گوشیش زنگ خورد )
ببخشید باید جواب بدم
ب/ا : راحت باش پسرم
ویو ته
گوشیم زنگ خورد رفتم بیرون تا بتونم راحت جواب بدم
(تلفونی حرف زدن تهیونگ و جیمین )
تهیونگ : الو بله جیمین چی شده ؟
جیمین : تهیونگگگگ کجایی بیا کمک کن باید پرونده هارو تحویل بدیم خیر سرت رئیس مافیایی
تهیونگ : باش پسر نفس بکش چته توعم خیر سرت دست راست رئیس مافیایی الان نمیتونم اومدم کره
جیمین : چییییییییی
تهیونگ : چته نکنه باید ازت اجازه میگرفتم اقا
جیمین : الان چه خاکی توسرم کنم میدونی که با باند گرگ های سفید جلسه داریم دیگهههه
تهیونگ: چراااا ؟؟
جیمین :خاک برسرت میخواستن با ما همکاری کنن بنظرم قبول کنیم این طوری باندمون از اینکه هست خیلی معروف تر گنده تر میشه
تازه فک کن باند مافیای گرگ های سفید از کره پاشن بیان فرانسه تا با اقا جلسه بزارن بعد اقا از فرانسه پاشده رفته کره (جیمین جان سکته نکنی نفس بگیر )
تهیونگ: ببخشید رئیس 😂 ولی بنظرم قبول نکنیم ما که باندمون خیلی معروفه تو فرانسه چرا باید با یکی دیگه همکاری کنیم حالا هرطور راحتی خدافظ
جیمین : کجاا من جلس....( تهیونگ قطع کرد )
ویو ته
رفتم داخل بابام پرسید که چرا اینقدر طول دادم گفتم یه کی از دوستام یه اتفاقی براش پیش اومده بود داشتم باهاش حرف میزدم
پایان ویو ته
ویو ا.ت
تهیونگ بعد ۲۰ مین اومد
داشتم به قدو بالاش نگا میکردم که با حرف بابام به خودم اومدم
پایان ویو ا.ت
ب/ا : ا.ت دخترم تو تهیونگ ببر تو اتاقت با هم حرف بزنین خیلی وقته هم دیگرو ندیدید
ا.ت: ب ب ..باشه
ویو ته
بابای ا.ت گفت که باهم بریم اتاقش منخوشحال شدم ولی ا.ت اکنت گرفته بود
پایان ویو ته
ا.ت : تهیونگ بریم
تهیونگ : بریم
ویو ته
رفتیم اتاقش ا.ت جلو تر بود رفتیم داخل اتاقش منم درو بستم و ....
۵.۹k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.