به وقت عاشقی♡... P=9
فردا ساعت 9:30
سونگ =سلام عشقم!
ا. ت=س... سلام سونگ
سونگ=چرا ناراحتی عزیزم.... چیزی شده ؟
ا.ت=.....
سونگ=ا.ت؟
ا.ت=سونگ من... من میخوام ازت جدا شم...
سونگ=چ. چ. چیییی؟ ا. ت تو چی داری میگی؟؟
ا. ت=سونگ من متاسفم
سونگ=متاسفی.. چه تاسفی؟ چرا میخوای ترکم کنی ها؟! چیه نکنه پای یکی دیگه درمیونه!
ا. ت=نه سونگ.... اینطور نیست!
سونگ=پس چی شده؟!
ا. ت=منو ببخش منو ببخش سونگ!
از دید ا. ت (فورا از پیشش دور شدم... اشکام بند نمیومد... اشکال نداره.... اینطوری در امانه...
شب شده بود... دیگه دیر وقت بود... ساعت حدودا 11 شبه... رفتم به پلی که سونگ من و نجات داد... همون شب
فلش بک
(تا دستم و کشید پرت شدم تو بغلش اشکام بعد از دیدن صورت مهربونش تموم شد... امید زندگیم.. من امیدم رو تو چشمای قشنگت دیدم)
سونگ =سلام عشقم!
ا. ت=س... سلام سونگ
سونگ=چرا ناراحتی عزیزم.... چیزی شده ؟
ا.ت=.....
سونگ=ا.ت؟
ا.ت=سونگ من... من میخوام ازت جدا شم...
سونگ=چ. چ. چیییی؟ ا. ت تو چی داری میگی؟؟
ا. ت=سونگ من متاسفم
سونگ=متاسفی.. چه تاسفی؟ چرا میخوای ترکم کنی ها؟! چیه نکنه پای یکی دیگه درمیونه!
ا. ت=نه سونگ.... اینطور نیست!
سونگ=پس چی شده؟!
ا. ت=منو ببخش منو ببخش سونگ!
از دید ا. ت (فورا از پیشش دور شدم... اشکام بند نمیومد... اشکال نداره.... اینطوری در امانه...
شب شده بود... دیگه دیر وقت بود... ساعت حدودا 11 شبه... رفتم به پلی که سونگ من و نجات داد... همون شب
فلش بک
(تا دستم و کشید پرت شدم تو بغلش اشکام بعد از دیدن صورت مهربونش تموم شد... امید زندگیم.. من امیدم رو تو چشمای قشنگت دیدم)
۶.۱k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.