پارت ۳

پارت ۳
هوپی ویو :
تو جلسه واقعا اعصابم بهم ریخت
اومدم نشستم تو اتاقم
یهو در زدم
هوپی : بیا تو دیدم رونا با ناز عشوه داره وارد میشه
من واقعا از این دختر متنفر بودم میخواستم اخراجش کنم آه آه خیلی هرزه بود کثافت
رونا : عشقم (نشت رو پای هوپی)
هوپی: به من نگو عشقم هرزه کثافتتتتت
بلند شو یهو دیدیم دستش رفت رو دیکم
رونا : هرزه چیه میگه آدم به زندگیش میگه هرزههه هوممم نمیخوای حال کنیم
هوپی : حال ارهههه
رونا : ارههه
هوپی.: اوکی ، بلند شو نه نه لازم نی لباساتو در بیاری من شلوارمو در میارم
رونا : میدونستم روم کراشیییی
هوپی: الان کراش نشونت میدم هرزه خانم
ساک بزن برامم زوددددد
رونا : چشممم
هوپی : آهوم پس چشم ، دیکمو‌ محکم کردم تو دهنش سرشو از موهاش گرفتم محکم مبکوبیدم به دیکم اونقدر که موهاش کندهضد
رونا : اروممممممم ، چرا داری شلوار میپوشی من ارضا نشدممم
هوپی : ارضا یکی زدم دم گوشش گورتو گم کن دختره هرزه اخراجی زیر خواببب
تهیونگ : هوپیییی چیشده صدات کله شرکتو ور داشته
رونا : ازتون انتقام میگیرم
تهیونگ هوپی : گمشو هرزه خانم.
تهبونگ : چیشده
هوپی : کل ماجرای امروز دیشب برای ته تعریف کردم
تهیونگ: امممم. پس بلاخره به عشقت رسیدی آقای برادر
هوپی : اره خب چیه که من بهش نرسممم
تهیونگ : اگه کاکتوس اعتماد به نفس تورو داشت سالی سه بار انبه میداد برادر جان
هوپی : گمشو بابا وگرنه ترو همین الان بحگجای رونای هرزه میکنم تنگی نه
تهیونگ : جونننن از تنگا خوشت میاد
هوپی : گمشو اشغال 😂😂😂😂
ته: 😂😂😂😂