بیدار شدم رونا بالای سرم بود با ذوق گفتم
بیدار شدم رونا بالای سرم بود با ذوق گفتم
ا.ت: نونا عملی شد ؟
اون هم با لحن خیلی عجیب گفتن
رونا:معلومه عمل شد همون چیزی که میخواستم فقط مونده یه نفر دیگه برسه
پرسیدم
ا.ت: اون یه نفر کیه ؟
رونا تو همش یه بازی بود
ا.ت: نه نههه کوک کجاست ؟
رونا: توی بازداشتگاه
ا.ت: چرا بازداشتگاهههه
رونا: برای اینکه تلاش کرد تورو بکشه
ا.ت : نه نههه تو منو چیزخور کردی
رونا یهو با دیدن پلیس زد زیر گریه
رونا : خدااااا چرا اینطوری حرف میزنی اونیییی چت شدههههه خدااا اون عوضی چیکارت کرده ( با گریه و داد)
ا.ت: ببند اون گاله رو خودت...
رونا سریع جیغ کشید و یه نگا به پلیس کرد دوید سمتش و زانو زد
رونا،: اونو بکشیدش اونیم داره هزیون میگهههههه چرا مگه چه کار اشتباهی کرده بود
پلیس: فعلا مدارک کافی نیس و نمیتونیم اونو بازداشت کنیم
رونا: چراااااااوا
پلیس : اون از خاندان اشرافی هست کاری نمیشه کرد
ا
رونا: نهههه یه نگا به خواهرم کنید اون داره جون
میده
ا.ت: نه جناب من خوبم و مشکلی ندارم و میخوام ببینین که هوشیاری دارم یا نه چون میخوام به سوالاتتون جواب بدم
پلیس : حتمار
رونا: نه نهههه اون اصلا حالش خوب نیس
پلیس :میگه که خوبه
رونا: الکی میگه هروقت حالش خوب شد میارمش
پلیس : باشه فعلا
و از اون اتاق میره بیرون
رونا میدوه سمته ا.ت و گلوشو میگیره و فشار میده
رونا: چتههه میخوام من بمیرم ( با لحن دیوانه وار)
ا.ت:ولم کنن
رونا : بمیررر
که یهو صدای داد یکی به گوش رونا رسید
ویو رونا خیلی صدای آشنایی بود اون اون نکنه
رومو برگردونم که دیدم اون ...
خماری
شرطا ۷ تا لایک
ا.ت: نونا عملی شد ؟
اون هم با لحن خیلی عجیب گفتن
رونا:معلومه عمل شد همون چیزی که میخواستم فقط مونده یه نفر دیگه برسه
پرسیدم
ا.ت: اون یه نفر کیه ؟
رونا تو همش یه بازی بود
ا.ت: نه نههه کوک کجاست ؟
رونا: توی بازداشتگاه
ا.ت: چرا بازداشتگاهههه
رونا: برای اینکه تلاش کرد تورو بکشه
ا.ت : نه نههه تو منو چیزخور کردی
رونا یهو با دیدن پلیس زد زیر گریه
رونا : خدااااا چرا اینطوری حرف میزنی اونیییی چت شدههههه خدااا اون عوضی چیکارت کرده ( با گریه و داد)
ا.ت: ببند اون گاله رو خودت...
رونا سریع جیغ کشید و یه نگا به پلیس کرد دوید سمتش و زانو زد
رونا،: اونو بکشیدش اونیم داره هزیون میگهههههه چرا مگه چه کار اشتباهی کرده بود
پلیس: فعلا مدارک کافی نیس و نمیتونیم اونو بازداشت کنیم
رونا: چراااااااوا
پلیس : اون از خاندان اشرافی هست کاری نمیشه کرد
ا
رونا: نهههه یه نگا به خواهرم کنید اون داره جون
میده
ا.ت: نه جناب من خوبم و مشکلی ندارم و میخوام ببینین که هوشیاری دارم یا نه چون میخوام به سوالاتتون جواب بدم
پلیس : حتمار
رونا: نه نهههه اون اصلا حالش خوب نیس
پلیس :میگه که خوبه
رونا: الکی میگه هروقت حالش خوب شد میارمش
پلیس : باشه فعلا
و از اون اتاق میره بیرون
رونا میدوه سمته ا.ت و گلوشو میگیره و فشار میده
رونا: چتههه میخوام من بمیرم ( با لحن دیوانه وار)
ا.ت:ولم کنن
رونا : بمیررر
که یهو صدای داد یکی به گوش رونا رسید
ویو رونا خیلی صدای آشنایی بود اون اون نکنه
رومو برگردونم که دیدم اون ...
خماری
شرطا ۷ تا لایک
۶.۵k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.