فیک طلسم شده قسمت هفتم
اما موقعی که جون کوک اومد کادو بده و جسیکا رو بوس کنه
عمه ای شیطان اش اومد و تنها کادویی که داد تنفر و گریه جدایی بود
و ناپدید شد جون کوک اومد جلو وگفت نمیزارم اتفاقی برای جسیکا بیفته
پدر جسیکا عصبی شده بود
مادرش نگران بود
همه ی اعضا ناراحت بودن
جون کوک و جسیکا داشتن باهم بازی میکردن
جسیکا گفت میخوام بهت تون بگم نگران نباشید
من شکست اش میدم طلسم رو
جون کوک تصمیم گرفت که مثل بادیگارد برای جسیکا باشه
جیمین گفت آقا ببخشید الان جسیکا جون چند ساله اش شد
بابای جسیکا خندید و گفت نه ساله اش شد
جیمین وای خدای من اومد سمت جسیکا و محکم بغلش کرد باورم نمیشه آبجی قشنگم بزرگ شده
عمه ای شیطان اش اومد و تنها کادویی که داد تنفر و گریه جدایی بود
و ناپدید شد جون کوک اومد جلو وگفت نمیزارم اتفاقی برای جسیکا بیفته
پدر جسیکا عصبی شده بود
مادرش نگران بود
همه ی اعضا ناراحت بودن
جون کوک و جسیکا داشتن باهم بازی میکردن
جسیکا گفت میخوام بهت تون بگم نگران نباشید
من شکست اش میدم طلسم رو
جون کوک تصمیم گرفت که مثل بادیگارد برای جسیکا باشه
جیمین گفت آقا ببخشید الان جسیکا جون چند ساله اش شد
بابای جسیکا خندید و گفت نه ساله اش شد
جیمین وای خدای من اومد سمت جسیکا و محکم بغلش کرد باورم نمیشه آبجی قشنگم بزرگ شده
۷.۷k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.