از سر نامه ی غم شیشه ی صبر افتاده
از سر نامه ی غم شیشه ی صبر افتاده
همه دیدند که زینب سر قبر افتاده
چشم او در اثر حادثه کم سو شده است
کمرش خم شده و دست به زانو شده است
بیت بیت دل او از هم پاشیده شده
صورتش در اثر لطمه خراشیده شده
گفت : برخیز که من زینب مجروح توأم !
چند روزی ست که محو لب مجروح توأم
این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت !
پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت !
این رباب است که این گوشه دلش ویران است !
در پی قبر علی اصغر خود حیران است
گر چه من در اثر حادثه کم می بینم
ولی انگار در این دشت علم می بینم
دارد انگار علمدار تو بر می گردد !
مشک بر دوش ، ببین یار تو بر می گردد
راستی دختر تو ، دختر تو ، شرمنده !
زجر سیلی ، رخ نیلی ، سر تو ، شرمنده !
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
همه دیدند که زینب سر قبر افتاده
چشم او در اثر حادثه کم سو شده است
کمرش خم شده و دست به زانو شده است
بیت بیت دل او از هم پاشیده شده
صورتش در اثر لطمه خراشیده شده
گفت : برخیز که من زینب مجروح توأم !
چند روزی ست که محو لب مجروح توأم
این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت !
پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت !
این رباب است که این گوشه دلش ویران است !
در پی قبر علی اصغر خود حیران است
گر چه من در اثر حادثه کم می بینم
ولی انگار در این دشت علم می بینم
دارد انگار علمدار تو بر می گردد !
مشک بر دوش ، ببین یار تو بر می گردد
راستی دختر تو ، دختر تو ، شرمنده !
زجر سیلی ، رخ نیلی ، سر تو ، شرمنده !
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
۲.۰k
۰۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.