وقتی براش مهم نیستی پارت 5
پارت 5
وقتی براش مهم نیستی
بچه ها من اشتباه تو پارت ۴ گفتم ۱ سال اما ۶ سال بعد بود
ویو چان هیون
صبح از خواب بیدار شدم دیدم مین هو این یه گربه خوابیده بیدارش نکردم رفتم یه دوش ۱۰ مین گرفتم اومدم یه لباس پوشیدم و دامنم داشت ( لباسش اسلاید ۲)
چان هیون: مین هو مامان مین هو پاشو آماده شو الان مدرسه دیر میشه ها ( اروم)
مین هو بیدار شود و لباس مردسه اش رو پوشید ( اسلاید ۳) و رفیتم صبحونه بخوریم اجوما صبحونه رو درست کرده بود
چان هیون : اجوما ممنون از صبحونه
اجوما : خواهش میکنم دخترم مین هو صبحونه رو دوست داری
مین هو : اره اجوما خیلی خوشمزه هست ممنون اجوما ( با لحن بچه گونه گفت )
اجوما : خواهش میکنم
و اجوما رفت و من و مین هو صبحونه رو خوردیم رو رفتیم سوار ماشین شدیم و رسیدیم مدرسه مین هو
چان هیون : دخترم مثل همیشه بیست میگیری دعوا نمیکنی و با هیچ پسری حرف نمیزنی فهمیدی دخترم
مین هو: چشم اوما خداحافظ
مین هو رفتم و منم رفتم شرکت هزار تا کار ریخته بود رو سرم به کمک دست راستم او یون هی ( دست راست چان هیون ) تونستم کارام رو انجام بدم دیگه ساعت ۱۲ بود رفتم دنبال مین هو ولی .......
در خماری بمانید 😁
لطفاً حمایت کنید 🙏
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
اگر کم بود ببخشید پارت بعد رو امشب میزارم پس منتظر بمانید ☺️
درخواست داشتید توی کامنت یه دایرکت بگید قبول میکنم🍷
نویسنده :민 윤 기
وقتی براش مهم نیستی
بچه ها من اشتباه تو پارت ۴ گفتم ۱ سال اما ۶ سال بعد بود
ویو چان هیون
صبح از خواب بیدار شدم دیدم مین هو این یه گربه خوابیده بیدارش نکردم رفتم یه دوش ۱۰ مین گرفتم اومدم یه لباس پوشیدم و دامنم داشت ( لباسش اسلاید ۲)
چان هیون: مین هو مامان مین هو پاشو آماده شو الان مدرسه دیر میشه ها ( اروم)
مین هو بیدار شود و لباس مردسه اش رو پوشید ( اسلاید ۳) و رفیتم صبحونه بخوریم اجوما صبحونه رو درست کرده بود
چان هیون : اجوما ممنون از صبحونه
اجوما : خواهش میکنم دخترم مین هو صبحونه رو دوست داری
مین هو : اره اجوما خیلی خوشمزه هست ممنون اجوما ( با لحن بچه گونه گفت )
اجوما : خواهش میکنم
و اجوما رفت و من و مین هو صبحونه رو خوردیم رو رفتیم سوار ماشین شدیم و رسیدیم مدرسه مین هو
چان هیون : دخترم مثل همیشه بیست میگیری دعوا نمیکنی و با هیچ پسری حرف نمیزنی فهمیدی دخترم
مین هو: چشم اوما خداحافظ
مین هو رفتم و منم رفتم شرکت هزار تا کار ریخته بود رو سرم به کمک دست راستم او یون هی ( دست راست چان هیون ) تونستم کارام رو انجام بدم دیگه ساعت ۱۲ بود رفتم دنبال مین هو ولی .......
در خماری بمانید 😁
لطفاً حمایت کنید 🙏
امیدوارم خوشتون اومده باشه ❤️
اگر کم بود ببخشید پارت بعد رو امشب میزارم پس منتظر بمانید ☺️
درخواست داشتید توی کامنت یه دایرکت بگید قبول میکنم🍷
نویسنده :민 윤 기
۱۲.۶k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.