ma baby girl part 8
جیمین ویو
اون لحظه یکم احساس گناه کردم اما سریع رفتم بغلش کردم و موهاش رو نوازش کردم
:م....من متاسفم
_هومم اشکالی نداره
:خب بیا بریم بخوابیم من خیلییییی خستم
_باوشه
:کیوت گوگولی
_حیحی
:وقتی رفتیم بخوابیم لونا خودش رو تو بغلم جا داد
خیلی ظریف و زیبا بود
منم کم کم با نگاه کردن بهش خوابم برد
یه هفته دیگه
«خیلی زود گذشت نه 🐛🗿✨»
لونا ویو
خب امروز عروسی منو جیمین بود تا سه ساعت دیگه باید میرفتیم با تالار
لباسمو خریدم و رفتم تا میکاپم کنن
بعد میکاپ
علامت میکاپر/
/بفرمایید اینم از عروس خوشگلموننن
_خیلی ازتون ممنونم
چقدر میشه
/نیازی به پرداخت نیست آقا دوماد خوشگل پولو قبلاً حساب کردن
_خیلی ممنون ازتون
/خواهش میکنم
از آرایشگاه رفتم بیرون و دیدم جیمین وایساده جلوی در
:سلام خوششششگل خانوم من
_سلاممم
:آماده ای بریم؟
_بللللله
وارد تالار شدیم که صدای جیغشون اومد
و کلکل های مامانا
خلاصه شیرینی و میوه و از اینا آوردن اونام کوفت کردن
ادامه
عاقد اومد خطبرو خوند و عروسی کردیم(کیلیلیلیلیلیلی)
همه : ببوس ببوس ببوس ببوس
اره بعد اینا همو ماچ کردن و شب رفتن خون و خوابیدن
خببببببببب بقیش واسه فردا و اینکه از فردا ماجرای یونگی و نزاکوئهههههه باییی
اون لحظه یکم احساس گناه کردم اما سریع رفتم بغلش کردم و موهاش رو نوازش کردم
:م....من متاسفم
_هومم اشکالی نداره
:خب بیا بریم بخوابیم من خیلییییی خستم
_باوشه
:کیوت گوگولی
_حیحی
:وقتی رفتیم بخوابیم لونا خودش رو تو بغلم جا داد
خیلی ظریف و زیبا بود
منم کم کم با نگاه کردن بهش خوابم برد
یه هفته دیگه
«خیلی زود گذشت نه 🐛🗿✨»
لونا ویو
خب امروز عروسی منو جیمین بود تا سه ساعت دیگه باید میرفتیم با تالار
لباسمو خریدم و رفتم تا میکاپم کنن
بعد میکاپ
علامت میکاپر/
/بفرمایید اینم از عروس خوشگلموننن
_خیلی ازتون ممنونم
چقدر میشه
/نیازی به پرداخت نیست آقا دوماد خوشگل پولو قبلاً حساب کردن
_خیلی ممنون ازتون
/خواهش میکنم
از آرایشگاه رفتم بیرون و دیدم جیمین وایساده جلوی در
:سلام خوششششگل خانوم من
_سلاممم
:آماده ای بریم؟
_بللللله
وارد تالار شدیم که صدای جیغشون اومد
و کلکل های مامانا
خلاصه شیرینی و میوه و از اینا آوردن اونام کوفت کردن
ادامه
عاقد اومد خطبرو خوند و عروسی کردیم(کیلیلیلیلیلیلی)
همه : ببوس ببوس ببوس ببوس
اره بعد اینا همو ماچ کردن و شب رفتن خون و خوابیدن
خببببببببب بقیش واسه فردا و اینکه از فردا ماجرای یونگی و نزاکوئهههههه باییی
۳.۰k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.