کیوت

@ بدبخت نمی تونی بچه دا ی کنی چرا بچه دار شدی آخه
# فضولیش به تو نیومده
@ هر هر منم خندیدم
_ خیلی تب داشتم .... گرمه خیلی گرمه
@ ساکورا رو گذاشتم تو ماشین گوجو هم رانندگی کرد
# سعی می‌کردم خودمو آروم نشون بدم ولی واقعا داشتم عذاب میکشیدم
# الان میرسیم ساکورا یکم تحمل کن
× بلاخره رسیدم بچه آب شد
# ساکورا بردم داخل اتاق دکتر
$ آقا اینجا تویله نیست مطب دکتره
# نمیبینید داره تو تب می‌سوزه
@ اداب معاشرت هم که صفر
÷ جان هر کی که دوست داری دو دقیقه اون حلقو ببند مگومی
@ ایش ایش
$ بفرمایید داخل
# ممنون...‌ ساکورا تو بغلم بود خیلی بدنش داغ بود
# آقای دکتر ؟
€ بفرمایید آقا..... این خانم کوچولو تب داره نه ؟
# اره تبش هم بالاست
€ مگه چقدر تب دار____
€ ببرش تو اتاق بقلی به خانم پرستار بگو دو تا سرم بزنه بهش با این هشتا امپول رو بگیرین که بریزن تو سرمش
# باشه خیلی ممنون
_ بابا ....... خیلی گرممه
# میدونم عزیزم.... الان بهت سرم میزنن
# اون پرستار سرم رو زد ....
$ راستی آقا دخترتون چند سالشه؟
# ۹ سالشه
$ اخی.... هنوز خیلی کوچولوئه
$ مراقبش باشید امیدوارم زود تر خوب بشه
# خیلی ممنون
# ساکورا خوابش برده بود
× چیشدددددددد ؟
@ حالش خوبه ؟
# خوابیده
÷ بچه خفه شد انقدر تو تب موند
@ حال گوجو خیلی گرفته بود
@ نگران نباش .... تا حالا اینجوری سرما نخورده ؟
# نه اولین باره
@ اها .... راستی___
_ با .... با ( نقطه ها سرفه هست )
# جانم عزیزم بهتری ؟
_ بهترم
# خوبه ... خیلی خوبه ....
# چیزی می خواستی ؟
_ تشنمه
# الان آب میارم
# شما سه نفر مراقب ساکورا باشید تا برم آب بگیرم بیام
@ این بچه خوابش برد
× کیوت ترین بچه ای که تو کل زندگیم دیدم
÷ همیشه میگن دختر به پدرش میره ‌.... ولی ساکورا از باباش هم داف تره
@ اره ... خیلی بچه نازیه
نظرتون چیه ؟؟؟؟