پارت۱:پدر سختگیر
پارت۱:پدر سختگیر
در خونه رو با احتیاط باز کردم فکر کنم خونه نباشه
_:سلام عزیزم
خونه بود با ترس سرمو برگردوندم
+:س.. لام.... ب..بابا
_:امتحانت چطور بود؟
به برگه ی توی دستم خیره شد و ازم گرفتش حالت چهرش بادیدن برگه تغییر کرد امتحانم رو پاره کردو و پرت کرد تو صورتم
_؛این چیه؟
+:ب.. بابا من
حرفم با سوزشی روی گونم قطع شد اون بهم سیلی زد
_:گمشو از جلوی چشام
+:بابا
کتشو برداشت و رفت بیرون
بغضم شکست من الان فقط میخواستم برم که وقتی برگشت نبینتم
به ذهنم رسید برم خونه ی عمو شوگا که نزدیکه بهمون
با گریه وسایلم رو جمع کردم ریختم تو کیفم و پیاده راه افتادم
رسیدم و زنگو چند بار فشار دادم
علامت شوگا:ش
ش:اه خواب بودم کیه این وقت روز
درو باز کرد با من مواجه شد لبخند زد
اما وقتی صورتم رو دید لبخندش ناپدید شد
ش:ا.ت خوبی چیشده عزیزم؟
+:عمو(گریع)
ش:سریع بیا تو
رفتم تو و روی مبل نشستم و عمو با یه قهوه به ستم اومد؛قهوه رو بهم داد گریم بند اومده بود اما هنوز بغض داشتم
زنگ خونه به صدا اومد و عمو جونگکوک و تهیونگ اومدن توی
تا منو دیدن سریه اومدن پیشم
ت:چیشده عزیزم
ج:خوبی؟
دوباره زدم زیر گریه
ش:پدصگاااا تازه گریش بند اومده بود
چند دقیقه بعد که اروم شدم همه ی ماجرا رو تعریف کردم
کوک و ته داشتن بهم دلداری میدادن اما عمو شوگا رنگش کامل قرمز شده بود
+:عمو خوبی؟
شوگا با شتاب بلند شد
ش:من اینو آدم میکنم
وای نه دستام بی حس شد اه الان وقتش نیس نفسام کم شد به زود نفس میکشیدم من آسم شدید دارم
+:عمو... اس.. اسپری
ت:الان میدم
سریع اسپری رو از کیفم داد بهم
ت:بده بزارم تو کیف
دادم بهش
ت:این چیه؟ ا.ت توضیح بده این چیه؟
در خونه رو با احتیاط باز کردم فکر کنم خونه نباشه
_:سلام عزیزم
خونه بود با ترس سرمو برگردوندم
+:س.. لام.... ب..بابا
_:امتحانت چطور بود؟
به برگه ی توی دستم خیره شد و ازم گرفتش حالت چهرش بادیدن برگه تغییر کرد امتحانم رو پاره کردو و پرت کرد تو صورتم
_؛این چیه؟
+:ب.. بابا من
حرفم با سوزشی روی گونم قطع شد اون بهم سیلی زد
_:گمشو از جلوی چشام
+:بابا
کتشو برداشت و رفت بیرون
بغضم شکست من الان فقط میخواستم برم که وقتی برگشت نبینتم
به ذهنم رسید برم خونه ی عمو شوگا که نزدیکه بهمون
با گریه وسایلم رو جمع کردم ریختم تو کیفم و پیاده راه افتادم
رسیدم و زنگو چند بار فشار دادم
علامت شوگا:ش
ش:اه خواب بودم کیه این وقت روز
درو باز کرد با من مواجه شد لبخند زد
اما وقتی صورتم رو دید لبخندش ناپدید شد
ش:ا.ت خوبی چیشده عزیزم؟
+:عمو(گریع)
ش:سریع بیا تو
رفتم تو و روی مبل نشستم و عمو با یه قهوه به ستم اومد؛قهوه رو بهم داد گریم بند اومده بود اما هنوز بغض داشتم
زنگ خونه به صدا اومد و عمو جونگکوک و تهیونگ اومدن توی
تا منو دیدن سریه اومدن پیشم
ت:چیشده عزیزم
ج:خوبی؟
دوباره زدم زیر گریه
ش:پدصگاااا تازه گریش بند اومده بود
چند دقیقه بعد که اروم شدم همه ی ماجرا رو تعریف کردم
کوک و ته داشتن بهم دلداری میدادن اما عمو شوگا رنگش کامل قرمز شده بود
+:عمو خوبی؟
شوگا با شتاب بلند شد
ش:من اینو آدم میکنم
وای نه دستام بی حس شد اه الان وقتش نیس نفسام کم شد به زود نفس میکشیدم من آسم شدید دارم
+:عمو... اس.. اسپری
ت:الان میدم
سریع اسپری رو از کیفم داد بهم
ت:بده بزارم تو کیف
دادم بهش
ت:این چیه؟ ا.ت توضیح بده این چیه؟
۳.۰k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.