ملکه شکلاتی پارت ۸
ملکه شکلاتی پارت ۸
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم و رفتم آشپزخونه و به سولی کمک کردم صبحونه رو درست کنه
صبحونه رو آماده کردیم
و دوست های ارباب و خواهرش اومدن صبحونه رو خوردن
بعد هم ما میز رو جمع کردیم و من و سولی مشغول آماده کردیم که خواهر ارباب گفت همه مون داخل سالن جمع شیم
ما هم تو صف پشت سر هم ایستادیم و منتظر موندیم که خانم میا شروع کنه
بین صف ها چرخید و به دقت به چهره ی خدمتکار ها نگاه میکرد تا اینکه به من رسید و مکث کرد من هم سرم رو پایین گرفته بودم
و به این فکر میکردم که چه خطایی مرتکب شدم
به از چند لحظه دوباره سر جاش برگشت و با اجوما که کنارش ایستاده بود آروم حرف میزد
تا اینکه...
ادامه دارد
حمایت
ویو ا/ت
صبح از خواب بیدار شدم و رفتم آشپزخونه و به سولی کمک کردم صبحونه رو درست کنه
صبحونه رو آماده کردیم
و دوست های ارباب و خواهرش اومدن صبحونه رو خوردن
بعد هم ما میز رو جمع کردیم و من و سولی مشغول آماده کردیم که خواهر ارباب گفت همه مون داخل سالن جمع شیم
ما هم تو صف پشت سر هم ایستادیم و منتظر موندیم که خانم میا شروع کنه
بین صف ها چرخید و به دقت به چهره ی خدمتکار ها نگاه میکرد تا اینکه به من رسید و مکث کرد من هم سرم رو پایین گرفته بودم
و به این فکر میکردم که چه خطایی مرتکب شدم
به از چند لحظه دوباره سر جاش برگشت و با اجوما که کنارش ایستاده بود آروم حرف میزد
تا اینکه...
ادامه دارد
حمایت
۱۰.۲k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.