درخواستی از چان پارت ۲:)
درخواستی از چان پارت ۲:)
#بنگ_چان
#استری_کیدز
ا.ت: ش.. ما اینجا چیکار میکنین *کمی گریه*
_ درد داری؟
چیزی از طرف ا.ت نشنیدم
_ خجالت نکش بیبی،درد داری؟
ا.ت: ب...ب...به.. م... ن گ.. فتی...ب...ب.. بیبی؟
_ سوال منو جواب بده،درد داری؟
ا.ت: آ... ر... ه
برآید استایل بلندش کردم و جسم کوچیک و ظریفش رو بغل کردم و اونم متقابل دستش رو دور گردنم حلقه کرد...سریع به سمت ماشین بردمش و در ماشین رو باز کردم و روی صندلی گذاشتمش
ا.ت: چ...چ...چ...چیکار دارین میکنین
_ باهام رسمی حرف نزن بیب خوشم نمیاد عشقم باهام اینجوری حرف بزنه
ا.ت: چ... چ... چ... چ... چی؟
_ من دوست دارم،نه نه نه،من عاشقتم
ا.ت: م... ن... م
بهش لبخندی زدم و چونش رو گرفتم و لبم رو گذاشتم روی لباش
و ا.ت و چان تا آخر عمرشون باهم خوشبخت و خوشحال زندگی کردن
end...
#بنگ_چان
#استری_کیدز
ا.ت: ش.. ما اینجا چیکار میکنین *کمی گریه*
_ درد داری؟
چیزی از طرف ا.ت نشنیدم
_ خجالت نکش بیبی،درد داری؟
ا.ت: ب...ب...به.. م... ن گ.. فتی...ب...ب.. بیبی؟
_ سوال منو جواب بده،درد داری؟
ا.ت: آ... ر... ه
برآید استایل بلندش کردم و جسم کوچیک و ظریفش رو بغل کردم و اونم متقابل دستش رو دور گردنم حلقه کرد...سریع به سمت ماشین بردمش و در ماشین رو باز کردم و روی صندلی گذاشتمش
ا.ت: چ...چ...چ...چیکار دارین میکنین
_ باهام رسمی حرف نزن بیب خوشم نمیاد عشقم باهام اینجوری حرف بزنه
ا.ت: چ... چ... چ... چ... چی؟
_ من دوست دارم،نه نه نه،من عاشقتم
ا.ت: م... ن... م
بهش لبخندی زدم و چونش رو گرفتم و لبم رو گذاشتم روی لباش
و ا.ت و چان تا آخر عمرشون باهم خوشبخت و خوشحال زندگی کردن
end...
۳.۴k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.