عشق طلسم شده من
عشق طلسم شده من
کیو مری:رفتم توی ردیف وسط نشستم ولی همش حس میکردم یکی داره نگام میکنه
بازم رفتم تو فکرد ک ی دفعه دیدم ی دختره با کتاب کوبید روی میز میشه گف قشنگ سکته کردم پنج متر پرید بعد برگشتم سمت دختره
ی دختر کیوت ما موهای کوتاهه ک میشه گف مدل مصری بود داره نگام میکنه با تمام قدرتش فریاد زد سلاااااااام خوش اومدی ب کلاس ما راستش من تا حالا دوستاش زیادی داشتم تو هم جزو اونا خوب اسمت چیه؟؟
کیومری:با پته پته گفتم کیو مری دختر دوباره فریاد زد وای چه اسم قشنگی منم پارک می یونگ هستم خوش بختم همون لحظه استاد اومد تو دختره می یونگ بغلم نشست استاد اومد تو سلام کرد همه سلام کردم
استاد:بچه ها امروز ی دانش آموز جدید داریم میشه خودت رو معرفی کنی
کیو مری:بلند شدم گفتم کیو مری هستم ک ی دفعع می یونگ جیغ زد و دست زد و گفت رفیق خودمه
پرش زمانی
بعد از تموم شدن مدرسه به سمت خونه داشتم میرفتم ک ی ون مشکی جلوم وایساد تا خواستم فرار کنم ی دستمال گرفتن جلوم و دیگه چیزی نفهمیدم وقتی چشمام رو باز کردم دیدم توی ی اتاق تاریکم و ب صندلی بسته شدم
پارت سوم🧞♂️🌺 صبر داشته باشید یونگی هم بالاخره میاد😂💙
کیو مری:رفتم توی ردیف وسط نشستم ولی همش حس میکردم یکی داره نگام میکنه
بازم رفتم تو فکرد ک ی دفعه دیدم ی دختره با کتاب کوبید روی میز میشه گف قشنگ سکته کردم پنج متر پرید بعد برگشتم سمت دختره
ی دختر کیوت ما موهای کوتاهه ک میشه گف مدل مصری بود داره نگام میکنه با تمام قدرتش فریاد زد سلاااااااام خوش اومدی ب کلاس ما راستش من تا حالا دوستاش زیادی داشتم تو هم جزو اونا خوب اسمت چیه؟؟
کیومری:با پته پته گفتم کیو مری دختر دوباره فریاد زد وای چه اسم قشنگی منم پارک می یونگ هستم خوش بختم همون لحظه استاد اومد تو دختره می یونگ بغلم نشست استاد اومد تو سلام کرد همه سلام کردم
استاد:بچه ها امروز ی دانش آموز جدید داریم میشه خودت رو معرفی کنی
کیو مری:بلند شدم گفتم کیو مری هستم ک ی دفعع می یونگ جیغ زد و دست زد و گفت رفیق خودمه
پرش زمانی
بعد از تموم شدن مدرسه به سمت خونه داشتم میرفتم ک ی ون مشکی جلوم وایساد تا خواستم فرار کنم ی دستمال گرفتن جلوم و دیگه چیزی نفهمیدم وقتی چشمام رو باز کردم دیدم توی ی اتاق تاریکم و ب صندلی بسته شدم
پارت سوم🧞♂️🌺 صبر داشته باشید یونگی هم بالاخره میاد😂💙
۲۹.۵k
۰۶ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.