bad girl p: 142
بعدم رفتم سراغ اباژور های بلند کنار دیوار کلاهک روشو دراووردم و شنود کوچیکی که بع اون وصل شده بود رو هم پرت کردم روی میز و رفتم صندلی خودمو انداختم اونور و همینطور که سرپا بودم دستامو بع عنوان تکیه گاه روی میز گذاشتم
هانا: اینا فقط چن تاشونه و مطمئنن بقیه هم داره بعد شما میگین من بی تجربه ام بنظرم شما بی تجربه ترید(پوزخند صدا دار)
-چطور ممکنه؟
هانا: چطور نداره معلومه دیگه از بی توجهی شما نزدیک بود هممون تو زندون اب خنک بخوریم هرچند پلیسم هیچ کاری نمیتونه بکنه ولی بایس مراقب بود
با دستم به میز ضربه زدم
هانا: خب جلسه تمومه باید ی جای درس حسابی واسه جلسه هایی به این مهمی انتخاب کرد
®خودتون میتونید ی جای امن برا جلسه امشب پیداکنید
هانا: اون با من فقط ی ساعت مشخص تعیین کنین ساعت8چطوره
همه: خوبه
هانا: خب پس دیگه تمومه جلسه
نزاشتم چیزی بگن اومدم بیرون
دم در وسایلمو پس گرفتم و با بادیگاردا سمت در راه افتادیم
از هتل اومدیم بیرون راننده در ماشینو برام بازکرد تا اومدم بشینم داخل ماشین با صدای چن نفر متوقف شدم و برگشتم سمته صدا
هانا: چتونه
بچه ها بدو بدو اومدن وایسادن روبه روم
سویون: چرا انقد زود زدی بیرون
هانا: پس چیکار میکردم
یوهان: موهاتو چرا کوتاه کردی
هانا: واسه این نگهم داشتین؟
سوهو: اره ن جدا چرا کثتاه کردی موهات خیلی خوشگل بودن
هانا: ازشون خسته شدم واسه همین کوتاهشون کردم
فیلیکس: با اینکه موهای بلندتو بیشتر دوس داشتم ولی این مدلم خیلی بهت میاد
هانا: این بیشتر بم میاد
هیونجین: موافقم، راستی واسه جلسه امشب جایی مدنظرته؟
هانا: اهوم براتون میفرستم ادرسشو
باد موهامو تو صورتم پخش کرد
با دست موهامو کنار زدم و گفتم
•من دارم میرم کار دارم•
همه: باشه
سوار ماشین شدمو رفتم شرکت
***
جایی که برا جلسه انتخاب کرده بودم یکم خارج از شهر بود تو ی خونه داخل جنگله همچین جاهایی خیلی امن ترن
به دستیارم گفتم به همه خبر بده که کجا باید بیان و خودمم رفتم همونجا
وقتی رسیدم ی نگا به اطراف انداختم کلی بادیگارد با ماشین های مشکی از قبل اونجا بودن پس حتما همه رسیدن
خونه خیلی بزرگ بود و جای خیلی پرتیم بودو امنیت بیشتری برا ماها که مافیا بودیم داشت
مث همیشه قبل اینکه برم داخل چن نفری که دم در بودن چک کردن که چیزی با خودم نبرم
بعد چک کردنشون درو بازکردن و رفتم داخل
_این ماموریت خیلی خیلی مهمه و چون شما و شما
با دست به منو کوک که روبه روی هم نشسته بودیم اشاره کرد
_چون بزرگترین باندهای مافیایی دنیارو دارین بهتر میتونین بهش رسیدگی کنین
کوک: اونوقت چه سودی برای بقیع داره
♕همه باند ها دوتا دوتا تقسیم میشن و هرکدوم یکی ازین بانک هارو خالی میکنن اینجوری هرکس به اندازه درجش سود میکنه
یونا که جفت کوک بودو بازوی کوک محکم چسبیده بود و روی مخم راه میرف حرفی زد که واقعا خندم گرف
یونا: نمیشه منو کوک باهم باشیم
#نه باند شما قدرت زیادی نداره و نمیشه
معلوم بود ازین حرف حرصش گرفته
یونا: عشقم تو نمیخوای چیزی بگی(ناز)
کوک کلافه زبون باز کردو روبه یونا گف
کوک: شنیدی که گف نمیشه
هانا: اینا فقط چن تاشونه و مطمئنن بقیه هم داره بعد شما میگین من بی تجربه ام بنظرم شما بی تجربه ترید(پوزخند صدا دار)
-چطور ممکنه؟
هانا: چطور نداره معلومه دیگه از بی توجهی شما نزدیک بود هممون تو زندون اب خنک بخوریم هرچند پلیسم هیچ کاری نمیتونه بکنه ولی بایس مراقب بود
با دستم به میز ضربه زدم
هانا: خب جلسه تمومه باید ی جای درس حسابی واسه جلسه هایی به این مهمی انتخاب کرد
®خودتون میتونید ی جای امن برا جلسه امشب پیداکنید
هانا: اون با من فقط ی ساعت مشخص تعیین کنین ساعت8چطوره
همه: خوبه
هانا: خب پس دیگه تمومه جلسه
نزاشتم چیزی بگن اومدم بیرون
دم در وسایلمو پس گرفتم و با بادیگاردا سمت در راه افتادیم
از هتل اومدیم بیرون راننده در ماشینو برام بازکرد تا اومدم بشینم داخل ماشین با صدای چن نفر متوقف شدم و برگشتم سمته صدا
هانا: چتونه
بچه ها بدو بدو اومدن وایسادن روبه روم
سویون: چرا انقد زود زدی بیرون
هانا: پس چیکار میکردم
یوهان: موهاتو چرا کوتاه کردی
هانا: واسه این نگهم داشتین؟
سوهو: اره ن جدا چرا کثتاه کردی موهات خیلی خوشگل بودن
هانا: ازشون خسته شدم واسه همین کوتاهشون کردم
فیلیکس: با اینکه موهای بلندتو بیشتر دوس داشتم ولی این مدلم خیلی بهت میاد
هانا: این بیشتر بم میاد
هیونجین: موافقم، راستی واسه جلسه امشب جایی مدنظرته؟
هانا: اهوم براتون میفرستم ادرسشو
باد موهامو تو صورتم پخش کرد
با دست موهامو کنار زدم و گفتم
•من دارم میرم کار دارم•
همه: باشه
سوار ماشین شدمو رفتم شرکت
***
جایی که برا جلسه انتخاب کرده بودم یکم خارج از شهر بود تو ی خونه داخل جنگله همچین جاهایی خیلی امن ترن
به دستیارم گفتم به همه خبر بده که کجا باید بیان و خودمم رفتم همونجا
وقتی رسیدم ی نگا به اطراف انداختم کلی بادیگارد با ماشین های مشکی از قبل اونجا بودن پس حتما همه رسیدن
خونه خیلی بزرگ بود و جای خیلی پرتیم بودو امنیت بیشتری برا ماها که مافیا بودیم داشت
مث همیشه قبل اینکه برم داخل چن نفری که دم در بودن چک کردن که چیزی با خودم نبرم
بعد چک کردنشون درو بازکردن و رفتم داخل
_این ماموریت خیلی خیلی مهمه و چون شما و شما
با دست به منو کوک که روبه روی هم نشسته بودیم اشاره کرد
_چون بزرگترین باندهای مافیایی دنیارو دارین بهتر میتونین بهش رسیدگی کنین
کوک: اونوقت چه سودی برای بقیع داره
♕همه باند ها دوتا دوتا تقسیم میشن و هرکدوم یکی ازین بانک هارو خالی میکنن اینجوری هرکس به اندازه درجش سود میکنه
یونا که جفت کوک بودو بازوی کوک محکم چسبیده بود و روی مخم راه میرف حرفی زد که واقعا خندم گرف
یونا: نمیشه منو کوک باهم باشیم
#نه باند شما قدرت زیادی نداره و نمیشه
معلوم بود ازین حرف حرصش گرفته
یونا: عشقم تو نمیخوای چیزی بگی(ناز)
کوک کلافه زبون باز کردو روبه یونا گف
کوک: شنیدی که گف نمیشه
۳.۹k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.