هیون: کثاقت
هیون: کثاقت
کوک : خنده
خلاصه کوک و هیون حسابی مست شدن ولی فیلیکس و تهیونگ نه
کوک : اوممممم ته ته ( مست )
ته : بله
کوک : بیا بریم خونه ( مست )
ته :باشه
کوک میخاست بشینه پشت فرمون که ....
ته : نهههههه تو مستی نشین
کوک : اوم باشه
کوک : بیبی
ته : WTF
کوک : بیبی تایگر
ته : سکوت
کوک : ته بیبی
ته : چییی با منی
کوک : ( با بغض) من چیکار کنم ته من دوست دارم
ته : منم دوست دارم ولی حرف تو از سر مستیه
کوک: خوابیده
کلا حرف های کوک با حالت مستیه اوکی
رسیدن خونه
ته کوک رو با کمک بادیگارد برد تو اتاق
میخاست بره آب بخوره که
کوک دستش رک کشید و اونو انداخت روی تخت و خودش رفت روش
کوک : کجا با این عجله
تع : کوک تو مستی نکن
کوک شروع کرد به بوسیدن تهیونگ
که یکدفعه در اتاق باز شد و بابای ......... اومد داخل
بنظرتون بابای کی بود
سلام من زندم فقط این یک هفته درس و مراقبت از یک کوچولو بله دختر داییم بدنیا اومد
کوک : خنده
خلاصه کوک و هیون حسابی مست شدن ولی فیلیکس و تهیونگ نه
کوک : اوممممم ته ته ( مست )
ته : بله
کوک : بیا بریم خونه ( مست )
ته :باشه
کوک میخاست بشینه پشت فرمون که ....
ته : نهههههه تو مستی نشین
کوک : اوم باشه
کوک : بیبی
ته : WTF
کوک : بیبی تایگر
ته : سکوت
کوک : ته بیبی
ته : چییی با منی
کوک : ( با بغض) من چیکار کنم ته من دوست دارم
ته : منم دوست دارم ولی حرف تو از سر مستیه
کوک: خوابیده
کلا حرف های کوک با حالت مستیه اوکی
رسیدن خونه
ته کوک رو با کمک بادیگارد برد تو اتاق
میخاست بره آب بخوره که
کوک دستش رک کشید و اونو انداخت روی تخت و خودش رفت روش
کوک : کجا با این عجله
تع : کوک تو مستی نکن
کوک شروع کرد به بوسیدن تهیونگ
که یکدفعه در اتاق باز شد و بابای ......... اومد داخل
بنظرتون بابای کی بود
سلام من زندم فقط این یک هفته درس و مراقبت از یک کوچولو بله دختر داییم بدنیا اومد
۳۳۳
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.