بیوگرافی مای
اسم: سانو موییچیرو (موییچیرو یعنی آزاد رها)
لقب: مای
علایق: فاقد علایق
تنفرات: فاقد تنفر
اخلاق: مثل ویولن هیچی نمیدونه:))
ظاهر: مایکی😀 کلا مایکیه فقط ورژن دخترشه😀✨
سن:۱۴، دوم راهنمایی، کلاسی که تاکه میچی توشه
*راستی الان اما دیگه خواهر مایکی نیست و هیچ نسبتی باهاشون نداره. فقط دوست مایه و دوست دختر دراکن*
توضیحات:
اتفاقی که در چهار سالگی افتاد
مای بیرون نشسته بود و منتظر مایکی بود
صدای قدم های سنگین فردی به گوشش رسید، اهمیتی نداد و باخودش گفت فردی درحال قدم زدن است.
با دستمالی که روی دهنش قرار گرفت ترسید و بیهوش شد
بلند شد و در فضای تاریکی بسته شده بود
مردی بلند قامت به سمتش آمد
مرد: از این به بعد اینجا کار میکنی
مای: اگه نکنم چی؟
مرد عکسی دراورد
مای با دیدن عکس خشکش زد... اون مایکی بود
مرد: این داداشته نه؟
مرد: اون میمیره اگه کاری کنی جز کارایی که بهت میگم.
مای خشکش زد و چیزی نگفت
_____
خوشتون اومد؟نظری؟لایکی؟فالویی؟
راستی این فقط بیوگرافی مای بود. این یه داستان کاملا متفاوته. منتظر پارت یک باشید.
بای بای
لقب: مای
علایق: فاقد علایق
تنفرات: فاقد تنفر
اخلاق: مثل ویولن هیچی نمیدونه:))
ظاهر: مایکی😀 کلا مایکیه فقط ورژن دخترشه😀✨
سن:۱۴، دوم راهنمایی، کلاسی که تاکه میچی توشه
*راستی الان اما دیگه خواهر مایکی نیست و هیچ نسبتی باهاشون نداره. فقط دوست مایه و دوست دختر دراکن*
توضیحات:
اتفاقی که در چهار سالگی افتاد
مای بیرون نشسته بود و منتظر مایکی بود
صدای قدم های سنگین فردی به گوشش رسید، اهمیتی نداد و باخودش گفت فردی درحال قدم زدن است.
با دستمالی که روی دهنش قرار گرفت ترسید و بیهوش شد
بلند شد و در فضای تاریکی بسته شده بود
مردی بلند قامت به سمتش آمد
مرد: از این به بعد اینجا کار میکنی
مای: اگه نکنم چی؟
مرد عکسی دراورد
مای با دیدن عکس خشکش زد... اون مایکی بود
مرد: این داداشته نه؟
مرد: اون میمیره اگه کاری کنی جز کارایی که بهت میگم.
مای خشکش زد و چیزی نگفت
_____
خوشتون اومد؟نظری؟لایکی؟فالویی؟
راستی این فقط بیوگرافی مای بود. این یه داستان کاملا متفاوته. منتظر پارت یک باشید.
بای بای
۵۲۴
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.