وانشات ران و ریندو///پارت پنجم
#سناریو #وانشات #ران #ریندو #ا_ت #توکیو_ریونجرز #انتقام_جویان_توکیو #انیمه
-------------------------------------------------------------------------------
(تو شهربازی ساعت ۹)*ساعت ۶ رسیدن شهربازی هم شهربازی دور بود هم سه ساعت منتظر ا.ت شدن هم ترافیک بود*
دیگه تقریبا همه ی وسایل شهربازی را سوار شده بودیم.پاهام داشت می ترکید از درد.
+من دیگه نمی کشم...می خوام فقط یه جا بشینم
-چه زود خسته شدی
+زود...زودددددد...سه ساعته تو شهربازی ایم با اون وسیله هایی ام که شما مجبورم کردید سوار شم دیگه جونی برام نمونده.
×خواست خودت بود.
+من غلط کردم...بیخیال من بشید خسته شدم...می خواید خودتون بقیه وسیله هارو برید من میشینم.
-خیله خب تو برو بشین من ریندو بریم یه چند تا خوراکی بگیریم برگردیم.
+آخ جون خوراکی...پاستیل و شیر کاکائو یادتون نره.
×توکه اینا رو خوردی.
+خب می خوام بازم بخورم.
-بیخیال ریندو بیا بریم بگیریم براش.
×هوف باشه.
+مرسی داداشیای خوبم.
×-خواهش
+(اشاره به یه صندلی)من اونجا میشینم منتظرتون میمونم.
_باشه
رفتم روی صندلی نشستم ران و ریندو هم رفتن خوراکی بگیرن.یه ۱۰ دقیقه گذشت که حوصلم سر رفت...رفتن یه خوراکی بگیرن نرفتن که خوراکی بسازن...همینطوری داشتم با خودم غر میزدم که یه بچه گربه کرمی دیدم.خیلی گوگولیهههههههه.
رفتم سمتش تا نازش کنم اما در رفت.همینطوری دنبالش رفتم تا به خودم اومدم فهمیدم ۱۰ دقیقست دنبال گربم و تو یه کوچه بن بستم.کیفم را هم روی صندلی جا گذاشتم.گربه رفت ته کوچه و توی یه کارتون قایم شد.اومدم برگردم شهربازی که......
-------------------------------------------------------------------------------
دوباره کرمم گرفت جای حساس تمومش کنم.
پارت بعد لایکا ۸ تا بشه.
-------------------------------------------------------------------------------
(تو شهربازی ساعت ۹)*ساعت ۶ رسیدن شهربازی هم شهربازی دور بود هم سه ساعت منتظر ا.ت شدن هم ترافیک بود*
دیگه تقریبا همه ی وسایل شهربازی را سوار شده بودیم.پاهام داشت می ترکید از درد.
+من دیگه نمی کشم...می خوام فقط یه جا بشینم
-چه زود خسته شدی
+زود...زودددددد...سه ساعته تو شهربازی ایم با اون وسیله هایی ام که شما مجبورم کردید سوار شم دیگه جونی برام نمونده.
×خواست خودت بود.
+من غلط کردم...بیخیال من بشید خسته شدم...می خواید خودتون بقیه وسیله هارو برید من میشینم.
-خیله خب تو برو بشین من ریندو بریم یه چند تا خوراکی بگیریم برگردیم.
+آخ جون خوراکی...پاستیل و شیر کاکائو یادتون نره.
×توکه اینا رو خوردی.
+خب می خوام بازم بخورم.
-بیخیال ریندو بیا بریم بگیریم براش.
×هوف باشه.
+مرسی داداشیای خوبم.
×-خواهش
+(اشاره به یه صندلی)من اونجا میشینم منتظرتون میمونم.
_باشه
رفتم روی صندلی نشستم ران و ریندو هم رفتن خوراکی بگیرن.یه ۱۰ دقیقه گذشت که حوصلم سر رفت...رفتن یه خوراکی بگیرن نرفتن که خوراکی بسازن...همینطوری داشتم با خودم غر میزدم که یه بچه گربه کرمی دیدم.خیلی گوگولیهههههههه.
رفتم سمتش تا نازش کنم اما در رفت.همینطوری دنبالش رفتم تا به خودم اومدم فهمیدم ۱۰ دقیقست دنبال گربم و تو یه کوچه بن بستم.کیفم را هم روی صندلی جا گذاشتم.گربه رفت ته کوچه و توی یه کارتون قایم شد.اومدم برگردم شهربازی که......
-------------------------------------------------------------------------------
دوباره کرمم گرفت جای حساس تمومش کنم.
پارت بعد لایکا ۸ تا بشه.
۵.۹k
۰۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.