پارت ۳
(تهیونگ ویو):
به زیردستام گفته بودم آدرس یه جای متروکه رو بدم بهش تا اگه اتفاقی افتاد ادرسو حفظ نکنه یکی اومد دره اتاقمو زد
خدمتکار:آقا گفتن بهتون بگم اون خانوم رو اوردن(پشت در)
_باشه
رفتم پایین دختره تو بغل یکی از نگهبانا بود
_هوی بزارینش رو تخت من سریع
اونا بردنش بالا منم یه کم کیک خوردم تا بهوش بیاد بعد هم رفتم بالا فو کنم تازه بیدار شده بود تا منو دید ترسید
+من چرا اینجاعم(گریش میگیره یه دفعه)
_حوصله گریه هاتو ندارم چند تا چیز و میگم بعد میری به اون اتاقی که برات آماده کردم
+اتاقه چی بابا آقای تهیونگ چرا منو اوردین اینجا؟
_گوش کن اول دوست ندارم وسط حرفام بپری
+باشه(اروم)
_خب لازمه که بدونی با چه کسی سر و کار داری خب من یه مافیام پدرت وقتی من ۹ سالم بود کل خونواده مو قتل عام کرد منم الان تورو برای انتقام ازش آوردم اینجا خب اولش میخواستم یه باره بکشمت ولی نه میدونی میخوام شاهد از دست رفتن دخترش بشه پس حالا حالا ها میتونی زندگی کنی نترس
+(گریهه)
به زیردستام گفته بودم آدرس یه جای متروکه رو بدم بهش تا اگه اتفاقی افتاد ادرسو حفظ نکنه یکی اومد دره اتاقمو زد
خدمتکار:آقا گفتن بهتون بگم اون خانوم رو اوردن(پشت در)
_باشه
رفتم پایین دختره تو بغل یکی از نگهبانا بود
_هوی بزارینش رو تخت من سریع
اونا بردنش بالا منم یه کم کیک خوردم تا بهوش بیاد بعد هم رفتم بالا فو کنم تازه بیدار شده بود تا منو دید ترسید
+من چرا اینجاعم(گریش میگیره یه دفعه)
_حوصله گریه هاتو ندارم چند تا چیز و میگم بعد میری به اون اتاقی که برات آماده کردم
+اتاقه چی بابا آقای تهیونگ چرا منو اوردین اینجا؟
_گوش کن اول دوست ندارم وسط حرفام بپری
+باشه(اروم)
_خب لازمه که بدونی با چه کسی سر و کار داری خب من یه مافیام پدرت وقتی من ۹ سالم بود کل خونواده مو قتل عام کرد منم الان تورو برای انتقام ازش آوردم اینجا خب اولش میخواستم یه باره بکشمت ولی نه میدونی میخوام شاهد از دست رفتن دخترش بشه پس حالا حالا ها میتونی زندگی کنی نترس
+(گریهه)
۴.۹k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.