𝑀𝑂𝑂𝑁 𝐿𝐼𝐺𝐻𝑇 𝚙𝙰𝚁𝚃②④
چشاتون رو هم قفل بود
کم کم صورتتون اومد نزدیک که همو ببوسین که
یهو حالت بهم خورد
زود پاشدی و رفتی تو دستشویی اتاق گریم
تهیونگ ترسید
تهیونگ=چ.چاگیا!؟
حالت بد بود
تهیونگ اومد دمه دستشویی
ته=بیام!؟
ا/ت=ن.نه!
ته=باش...
ته با نگرانی نشست
بعده یه ربع اومدی بیرون
تهیونگ زود پاشد
ته=خ.خوبی؟
دستت و گرفت و نشتسین رو مبل
ته=چ.چیشده؟
ا/ت=هیچی..خوب میشم
دوباره حالت بد شد
ته نمیدونست چیکار کنه ولی هرچی میخواتی و بهت میداد
انقد بالا آورده بودی که ضعف کردی و افتادی رو زمین
ته بلندت کرد و بردت بیمارستان
پشته در ISU منتظرت بود
دکتر اومد از اتاق بیرون
ته=حالش خوبه؟؟؟؟
دکتر=اقای کیم..همسره خانومه مین هستین؟
ته=ن.نه
دکتر=نسبتتون؟
ته=دوست دخترمه
دکتر=خب...حامله هستن...
ته چشماش چهارتا میشه
ته=م.میشه ببینمش؟
دکتر=البته...
ته میره تو اتاقت و میبینه داری گریه میکنی
ته=چاگیا...
میشینه رو صندلیه کناره تختت
ا/ت=حالا چیکار کنیم؟😭
ته=چاگیا...
ا/ت=من نمیتونم از یه بچه مراقبت کنم😭
ته=ا/ت...گریه نکن...بیا باهم بزرگش میکنیم...
نگاهه صورته ته کردی که لبخند زده
توهم لبخند زدی و همو بوسیدین
از بیمارستان مرخص شدی
*8 ماه بعد*
تو خونه ته زندگی میکردی
بچتون یه دختر کوچولو بود
دیگه دورانه آخره بارداریت بود
شوگا کنار اومده بود
همه خونه ته بودین
نامجون=برنامه عروسی چیشد؟
ته=قرار شد دخترم بدنیا اومد دوماه بعدش...
جین=مبارکه..یاع یاع یاع یاع یاع🤣
همه از خنده های جین خندتون میگیره
به غیر از شوگا
جیمین=یااا دایی شوگا یکم بخند😂داری دایی میشیاااا😂
شوگا=😒😐
جیهوپ=تاریخه بدنیا اومدنش دقیقا روزه کریسمسه...
کوکی=یونتان...قراره آجی دار بشی..
یونتان یجوری نگاه میکرد که یه به عنمه خاصی تو چشماش بود
کوکی=اره...
یونتان=😐
کوکی=آ..🤣
یونتان=😐😑
کوک=بیخیال😂
ا/ت=داینمایتتون ترکوندا
ته=بله بله...
جین=ولی بنظرم تهیونگ خیلی هوله...
کوکی=بچه رو دسته دختره 18 ساله انداخت چی فکر میکنی؟😂
جین=اوم...😂معلوم نی اونشب دختره روـــــــ
نامجون=آ..سکوت😊
جین=یاع یاع یاع یاع یاع🤣
بازم از خنده های جین همه خندتون میگیره
پسرا میرن
ته=منم باهاشون میرم استدیو..مراقب باشیا..این چندوقته اخره😁
پیشونیت و میبوسه
تا تهیونگ خواست بره
دستش و کشیدی و لبات و غنچه کردی و لبات و بوسید
رفت
حوصلت سر رفته بود
حموم کردی
غذا درست کردی
الکی واسه خودت مدل مو درست کردی و آرایش میکردی
که تصمیم گرفتی بری بیرون
تو این کوچه خلوتا قدم میزدی که یکی بیهوشت کرد
وقتی به هوش اومده بودی
دستات و با سیم خار دار بسته بودن
رو پشته بوم بودی
داد زدی
ا/ت=کسی اینجا نیسسسسست!؟
نایا اومد...
نایا=هست..خوبم هست😏
کم کم صورتتون اومد نزدیک که همو ببوسین که
یهو حالت بهم خورد
زود پاشدی و رفتی تو دستشویی اتاق گریم
تهیونگ ترسید
تهیونگ=چ.چاگیا!؟
حالت بد بود
تهیونگ اومد دمه دستشویی
ته=بیام!؟
ا/ت=ن.نه!
ته=باش...
ته با نگرانی نشست
بعده یه ربع اومدی بیرون
تهیونگ زود پاشد
ته=خ.خوبی؟
دستت و گرفت و نشتسین رو مبل
ته=چ.چیشده؟
ا/ت=هیچی..خوب میشم
دوباره حالت بد شد
ته نمیدونست چیکار کنه ولی هرچی میخواتی و بهت میداد
انقد بالا آورده بودی که ضعف کردی و افتادی رو زمین
ته بلندت کرد و بردت بیمارستان
پشته در ISU منتظرت بود
دکتر اومد از اتاق بیرون
ته=حالش خوبه؟؟؟؟
دکتر=اقای کیم..همسره خانومه مین هستین؟
ته=ن.نه
دکتر=نسبتتون؟
ته=دوست دخترمه
دکتر=خب...حامله هستن...
ته چشماش چهارتا میشه
ته=م.میشه ببینمش؟
دکتر=البته...
ته میره تو اتاقت و میبینه داری گریه میکنی
ته=چاگیا...
میشینه رو صندلیه کناره تختت
ا/ت=حالا چیکار کنیم؟😭
ته=چاگیا...
ا/ت=من نمیتونم از یه بچه مراقبت کنم😭
ته=ا/ت...گریه نکن...بیا باهم بزرگش میکنیم...
نگاهه صورته ته کردی که لبخند زده
توهم لبخند زدی و همو بوسیدین
از بیمارستان مرخص شدی
*8 ماه بعد*
تو خونه ته زندگی میکردی
بچتون یه دختر کوچولو بود
دیگه دورانه آخره بارداریت بود
شوگا کنار اومده بود
همه خونه ته بودین
نامجون=برنامه عروسی چیشد؟
ته=قرار شد دخترم بدنیا اومد دوماه بعدش...
جین=مبارکه..یاع یاع یاع یاع یاع🤣
همه از خنده های جین خندتون میگیره
به غیر از شوگا
جیمین=یااا دایی شوگا یکم بخند😂داری دایی میشیاااا😂
شوگا=😒😐
جیهوپ=تاریخه بدنیا اومدنش دقیقا روزه کریسمسه...
کوکی=یونتان...قراره آجی دار بشی..
یونتان یجوری نگاه میکرد که یه به عنمه خاصی تو چشماش بود
کوکی=اره...
یونتان=😐
کوکی=آ..🤣
یونتان=😐😑
کوک=بیخیال😂
ا/ت=داینمایتتون ترکوندا
ته=بله بله...
جین=ولی بنظرم تهیونگ خیلی هوله...
کوکی=بچه رو دسته دختره 18 ساله انداخت چی فکر میکنی؟😂
جین=اوم...😂معلوم نی اونشب دختره روـــــــ
نامجون=آ..سکوت😊
جین=یاع یاع یاع یاع یاع🤣
بازم از خنده های جین همه خندتون میگیره
پسرا میرن
ته=منم باهاشون میرم استدیو..مراقب باشیا..این چندوقته اخره😁
پیشونیت و میبوسه
تا تهیونگ خواست بره
دستش و کشیدی و لبات و غنچه کردی و لبات و بوسید
رفت
حوصلت سر رفته بود
حموم کردی
غذا درست کردی
الکی واسه خودت مدل مو درست کردی و آرایش میکردی
که تصمیم گرفتی بری بیرون
تو این کوچه خلوتا قدم میزدی که یکی بیهوشت کرد
وقتی به هوش اومده بودی
دستات و با سیم خار دار بسته بودن
رو پشته بوم بودی
داد زدی
ا/ت=کسی اینجا نیسسسسست!؟
نایا اومد...
نایا=هست..خوبم هست😏
۷۳.۸k
۳۰ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.