از اگر تو؛ آن زن مبهوت را پیدا کنم
از اگر تو؛ آن زن مبهوت را پیدا کنم
چشم های وحشیِ آهوت را پیدا کنم
باز اگر من _ این نزار خسته _ در فنجان خود
کافه ی بارانیِ بیروت را پیدا کنم
باز لب ورچین اگر در خواب تاریکی، شبی
صورتت را طی کنم تا "حوت" را پیدا کنم
باز اگر در باغ آلوها و لیمو ترش ها
بستر شیرین-سفید توت را پیدا کنم
باز با دستت نشانِ دامنی برفی دهی
تا بگردم چشمه ی یاقوت را پیدا کنم
می توانستم پی اخم تو حین بوسه ای
در بهشت بازوانت "لوت" را پیدا کنم
کی مرا آتش زدی؟ گشتم به دنبالش نشد
سرنخِ این رشته ی باروت را پیدا کنم
روی شن ها ردپایِ سالها پیش من است
می روم این خسته ی فرتوت را پیدا کنم
چشم های وحشیِ آهوت را پیدا کنم
باز اگر من _ این نزار خسته _ در فنجان خود
کافه ی بارانیِ بیروت را پیدا کنم
باز لب ورچین اگر در خواب تاریکی، شبی
صورتت را طی کنم تا "حوت" را پیدا کنم
باز اگر در باغ آلوها و لیمو ترش ها
بستر شیرین-سفید توت را پیدا کنم
باز با دستت نشانِ دامنی برفی دهی
تا بگردم چشمه ی یاقوت را پیدا کنم
می توانستم پی اخم تو حین بوسه ای
در بهشت بازوانت "لوت" را پیدا کنم
کی مرا آتش زدی؟ گشتم به دنبالش نشد
سرنخِ این رشته ی باروت را پیدا کنم
روی شن ها ردپایِ سالها پیش من است
می روم این خسته ی فرتوت را پیدا کنم
۱.۷k
۲۱ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.