اوای عشق
پارت ۱۴
#رکسانا
این... این اسمه خودمه... وای خدا باورم نمیشد به پوست خودم نمیگنجیدم... واقعا قبول شدم یا خوابه!.
جینهو:« دخترررر ما قبول شدیم.
من:« جینهو یه نیشکونم بگیر بدو.
از دستم یه نیشکون ریز گرفت.
من:« آخ... نه خواب نیستم خدایا...
باورم نمیشد که بالاخره به آرزوم رسیدم.
کنیا:« وای رکسانا خیلی خوشحالم که هر چهارتامون قبول شدیم مخصوصا برای تو... تو خیلی تلاش کردی که اینجا باشی ، راستی...
من:« اره... راستی چی؟..
کنیا:« خب... یکی از اعضای بی تی اس اومد گفت به مهمونی اکسو دعوتیم منم گفتم میایم.
من:« کدومشون اومد؟.
کنیا:« جونگ کوک.
من:« اوکی... باشه ، وای خدا خیلی خوش حالم.
چو:« وای دخترا الاناس که غش کنم ما دیگه الان کارآموز نیستیم... خواننده های بیگ هیتیم.
من:« آرع... بنظرم الان باید بریم دفتر مدیر.
چو:« اره بریم.
رفتیم سمت اتاق مدیر در زدیم و وارد شدیم... با اعتماد به نفس تموم تعظیمی به نشونه احترام کردیم و نشستیم.
مدیر:« تبریک میگم دخترا شما واقعا عالی هستید و بهتر بگم بهترین گروهی که تا امسال بیگ هیت به خودش دیده... فقط چندتا چیز هست که باید بدونید.
لیروکس:« بفرمایید.
مدیر:« خب... شما دیگه الان یه خواننده هستید و اونقدر استعداد دارید که بتونید خیلی زود به شهرت برسید... فقط اینکه شما باید از همین الان شروع کنید به آهنگ نوشتن و خیلی سریع برای آلبوم آماده بشید... و یه موضوع دیگه اینکه ما تا سه سال حقوقی به شما نمیدیم خودتون میدونید ما تو این سه سال خیلی کار ها انجام دادیم و شمارو بالا کشیدیم... البته بگم خودتون خیلی زحمت کشیدید.
من:« خیلی ممنون... ما مشکلی با این موضوع نداریم... چشم آهنگ نوشتن و شروع میکنیم.
مدیر:« خیلی خوبه که انقدر با اراده اید... مکنه گروهی و از همه بیشتر دوره دیدی و تلاش کردی... خوشحالم بیگ هیت همچین ستاره هایی رو داره.
ممنونی گفتیم و از دفتر بیرون اومدیم... دور هم وایسادیم... هر کلمه که میگفتیم دستامون و روی دستای هم دیگه میزاشتیم.
چو:« ما
کنیا:« با هم
جینهو:« آینده
لیروکس:« بیگ هیت رو
من:« میسازیم.
در آخر دستامون و از هم جدا کردیم و گرفتیم بالا و خندیدیم...
جینهو:« خب دیگه بهتره بریم حاضر شیم برای مهمونی.
لیروکس:« موافقم .
من:« بریم................
ادامه پارت بعد
لایک و کامنت فراموش نشه عشقا💕
#رکسانا
این... این اسمه خودمه... وای خدا باورم نمیشد به پوست خودم نمیگنجیدم... واقعا قبول شدم یا خوابه!.
جینهو:« دخترررر ما قبول شدیم.
من:« جینهو یه نیشکونم بگیر بدو.
از دستم یه نیشکون ریز گرفت.
من:« آخ... نه خواب نیستم خدایا...
باورم نمیشد که بالاخره به آرزوم رسیدم.
کنیا:« وای رکسانا خیلی خوشحالم که هر چهارتامون قبول شدیم مخصوصا برای تو... تو خیلی تلاش کردی که اینجا باشی ، راستی...
من:« اره... راستی چی؟..
کنیا:« خب... یکی از اعضای بی تی اس اومد گفت به مهمونی اکسو دعوتیم منم گفتم میایم.
من:« کدومشون اومد؟.
کنیا:« جونگ کوک.
من:« اوکی... باشه ، وای خدا خیلی خوش حالم.
چو:« وای دخترا الاناس که غش کنم ما دیگه الان کارآموز نیستیم... خواننده های بیگ هیتیم.
من:« آرع... بنظرم الان باید بریم دفتر مدیر.
چو:« اره بریم.
رفتیم سمت اتاق مدیر در زدیم و وارد شدیم... با اعتماد به نفس تموم تعظیمی به نشونه احترام کردیم و نشستیم.
مدیر:« تبریک میگم دخترا شما واقعا عالی هستید و بهتر بگم بهترین گروهی که تا امسال بیگ هیت به خودش دیده... فقط چندتا چیز هست که باید بدونید.
لیروکس:« بفرمایید.
مدیر:« خب... شما دیگه الان یه خواننده هستید و اونقدر استعداد دارید که بتونید خیلی زود به شهرت برسید... فقط اینکه شما باید از همین الان شروع کنید به آهنگ نوشتن و خیلی سریع برای آلبوم آماده بشید... و یه موضوع دیگه اینکه ما تا سه سال حقوقی به شما نمیدیم خودتون میدونید ما تو این سه سال خیلی کار ها انجام دادیم و شمارو بالا کشیدیم... البته بگم خودتون خیلی زحمت کشیدید.
من:« خیلی ممنون... ما مشکلی با این موضوع نداریم... چشم آهنگ نوشتن و شروع میکنیم.
مدیر:« خیلی خوبه که انقدر با اراده اید... مکنه گروهی و از همه بیشتر دوره دیدی و تلاش کردی... خوشحالم بیگ هیت همچین ستاره هایی رو داره.
ممنونی گفتیم و از دفتر بیرون اومدیم... دور هم وایسادیم... هر کلمه که میگفتیم دستامون و روی دستای هم دیگه میزاشتیم.
چو:« ما
کنیا:« با هم
جینهو:« آینده
لیروکس:« بیگ هیت رو
من:« میسازیم.
در آخر دستامون و از هم جدا کردیم و گرفتیم بالا و خندیدیم...
جینهو:« خب دیگه بهتره بریم حاضر شیم برای مهمونی.
لیروکس:« موافقم .
من:« بریم................
ادامه پارت بعد
لایک و کامنت فراموش نشه عشقا💕
۲۱.۱k
۱۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.