𝑃𝑎𝑟𝑡 24
ادامه
ا/ت ویو
داشتیم غذا میخوردیم و میخندیدیم...
بهم خیلی خوش گذشت و من امشب رو خیلی دوست داشتم...توی حس خودم بودم که با صدای جانکوک از فکر دراومدم...
_بریم کنار رود خونه؟
+اوهوم بریم.
رفتیم کنار رود خونه که یه درختی رو دیدم که چراغونی کرده بودن و منظره ی دلنشینی داشت که جانکوک گفت
_دوس داری
+اره
_پس بریم زیر درخت
+بریم
رفتیم زیر درخت نشستیم
جانکوک اروم دستمو گرفت بهم نگاهی انداخت و گفت
_در موردش فکر کردی
+درباره ی؟
_اینکه قبول میکنی با من باشی
+الان بگم؟
_اره
+باش
روی زانو هام روبه روش نشستم و بهش نگاهی انداختم خیلی کیوت بهم نگاه میکرد آروم آروم بهش نزدیک میشدم...
که...
ادامشو پارت ۲۵ عزیزم 🗿✨
پارت بعدی رو امروز بزارم تموم بشه یا نه😁🗿
ا/ت ویو
داشتیم غذا میخوردیم و میخندیدیم...
بهم خیلی خوش گذشت و من امشب رو خیلی دوست داشتم...توی حس خودم بودم که با صدای جانکوک از فکر دراومدم...
_بریم کنار رود خونه؟
+اوهوم بریم.
رفتیم کنار رود خونه که یه درختی رو دیدم که چراغونی کرده بودن و منظره ی دلنشینی داشت که جانکوک گفت
_دوس داری
+اره
_پس بریم زیر درخت
+بریم
رفتیم زیر درخت نشستیم
جانکوک اروم دستمو گرفت بهم نگاهی انداخت و گفت
_در موردش فکر کردی
+درباره ی؟
_اینکه قبول میکنی با من باشی
+الان بگم؟
_اره
+باش
روی زانو هام روبه روش نشستم و بهش نگاهی انداختم خیلی کیوت بهم نگاه میکرد آروم آروم بهش نزدیک میشدم...
که...
ادامشو پارت ۲۵ عزیزم 🗿✨
پارت بعدی رو امروز بزارم تموم بشه یا نه😁🗿
۹.۵k
۲۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.