نوشیدن خون قرمز
🩸𝐃𝐫𝐢𝐧𝐤𝐢𝐧𝐠 𝐫𝐞𝐝 𝐛𝐥𝐨𝐨𝐝🩸
(𝐏𝐚𝐫𝐭 38 )
ات: اره..... ( میخنده).....
جنی: ات بیا بریم برقصیمممم......
ات: اوکی بریم.....
( ات و جنی از پیش شوهر هاشون بلند شدن و رفتن وسط و یه موزیک تقریبا خشن و ملایم بود و ات و جنی شروع کردن به رقصیدن....)
تهیونگ و جونگ کوک هم سرگرم خوردن شراب و حرف زدن بودن که اصلا ات و جنی نمیدیدن
ات: چقدر حال میدههه هوووو.....
جنی: اره.....
یه پسره: عجب سکسی هستی....
جنی: برو گمشو....
دوست پسره: توعم سکسی هستی.... به به....
ات: گم میشی یا جرت بدم.....
( پسرا ات و جنی رو از پشت گرفتن و داشتن کشون کشون میبردن که یهو جیمین و نامجون 2 تا شیشه پرت کردن سمت اون دو پسره و پسرا افتادن زمین و ات و جنی رفتن پشتشون جیمین و نامجون رفتن و تا میتونستن اون دو نفر زدن....)
جیمین: عوضی کثافت..... تو گوه میخوری میری سمت اونا.....
نامجون: پدرتونو در میارم....
رزی: جیمین ولش کن.....
ات: ولشون کنید بچه هااا......
( یهو تهیونگ و جونگ کوک اومدن....)
تهیونگ: اینجا چخبره.....
جنی: این دوتا داشتن به ما تجاوز میکردن....
جونگ کوک: چیییی؟!!! ....
ات: جنیییی بر چی گفتی الان تهیونگ و جونگ کوک ایندفعه میزنن اینا میمیرن.....
تهیونگ: تو عوضی میخواستی به عشق من تجاوز کنی؟!......
( تهیونگ و جونگ کوک نامجون و جیمین کشوندن اونور و انقد زدنشون که اون دوتا مردن..... بقیه دختر پسرا داشتن نگاه میکردن)
ات: ( با گریه).... چرا کشتینشون..... برامون دردسر میشه..... بسه من میترسم .... هق.... میترسمممم ( با داد).....
جنی: بسه دیگه.... ( با گریه)....
( تهیونگ و جونگ کوک رفتن زن هاشون بغل کردن ....)
ات: ای کاش نمیومدیم از اول.... بیا حالا که اومدیم یکم خوش بگذرونیم اینجوری شد.... هق.... هق.....
نامجون: ببینید الان شما ها جای خواهر من و جیمین هستید پس جز خانواده امون حساب میشید کسی اذیتتون کنه با ما طرفه ...
تهیونگ: گفته بودم هر کس بهت نزدیک بشه میکشمش....
جیمین: خیلی خب حالا رزی بیا بغلم حوصله یکی دیگرو ندارم....
رزی: چشم..... ( رفت بغل جیمین و کنارش وایساد و دست جیمین دور کمر رزی بود)...
ات: من باید برم دستشویی....
تهیونگ: باشه ما اونجا نشستیم.....
( ات رفت سمت دستشویی و بقیه رفتن نشستن سر یه میز.....)
ادامه اش تو کامنتا....
اسلاید اول و دوم لباس ات و تهیونگ
(𝐏𝐚𝐫𝐭 38 )
ات: اره..... ( میخنده).....
جنی: ات بیا بریم برقصیمممم......
ات: اوکی بریم.....
( ات و جنی از پیش شوهر هاشون بلند شدن و رفتن وسط و یه موزیک تقریبا خشن و ملایم بود و ات و جنی شروع کردن به رقصیدن....)
تهیونگ و جونگ کوک هم سرگرم خوردن شراب و حرف زدن بودن که اصلا ات و جنی نمیدیدن
ات: چقدر حال میدههه هوووو.....
جنی: اره.....
یه پسره: عجب سکسی هستی....
جنی: برو گمشو....
دوست پسره: توعم سکسی هستی.... به به....
ات: گم میشی یا جرت بدم.....
( پسرا ات و جنی رو از پشت گرفتن و داشتن کشون کشون میبردن که یهو جیمین و نامجون 2 تا شیشه پرت کردن سمت اون دو پسره و پسرا افتادن زمین و ات و جنی رفتن پشتشون جیمین و نامجون رفتن و تا میتونستن اون دو نفر زدن....)
جیمین: عوضی کثافت..... تو گوه میخوری میری سمت اونا.....
نامجون: پدرتونو در میارم....
رزی: جیمین ولش کن.....
ات: ولشون کنید بچه هااا......
( یهو تهیونگ و جونگ کوک اومدن....)
تهیونگ: اینجا چخبره.....
جنی: این دوتا داشتن به ما تجاوز میکردن....
جونگ کوک: چیییی؟!!! ....
ات: جنیییی بر چی گفتی الان تهیونگ و جونگ کوک ایندفعه میزنن اینا میمیرن.....
تهیونگ: تو عوضی میخواستی به عشق من تجاوز کنی؟!......
( تهیونگ و جونگ کوک نامجون و جیمین کشوندن اونور و انقد زدنشون که اون دوتا مردن..... بقیه دختر پسرا داشتن نگاه میکردن)
ات: ( با گریه).... چرا کشتینشون..... برامون دردسر میشه..... بسه من میترسم .... هق.... میترسمممم ( با داد).....
جنی: بسه دیگه.... ( با گریه)....
( تهیونگ و جونگ کوک رفتن زن هاشون بغل کردن ....)
ات: ای کاش نمیومدیم از اول.... بیا حالا که اومدیم یکم خوش بگذرونیم اینجوری شد.... هق.... هق.....
نامجون: ببینید الان شما ها جای خواهر من و جیمین هستید پس جز خانواده امون حساب میشید کسی اذیتتون کنه با ما طرفه ...
تهیونگ: گفته بودم هر کس بهت نزدیک بشه میکشمش....
جیمین: خیلی خب حالا رزی بیا بغلم حوصله یکی دیگرو ندارم....
رزی: چشم..... ( رفت بغل جیمین و کنارش وایساد و دست جیمین دور کمر رزی بود)...
ات: من باید برم دستشویی....
تهیونگ: باشه ما اونجا نشستیم.....
( ات رفت سمت دستشویی و بقیه رفتن نشستن سر یه میز.....)
ادامه اش تو کامنتا....
اسلاید اول و دوم لباس ات و تهیونگ
۱۱.۷k
۱۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.