ادامه پارت6 فصل 2
ادامه پارت6 فصل 2
ببینم زخمتو
سانا: اهههه بیا
تهیونگ: ببین باید یه پماد بهش بزنم شاید درد داشته باشه یا بسوزه!
سانا:اشکال نداره فقط زود تمومش کن
تهیونگ :باشه ( ولی میدونم تحملت کمه بزار به داداش جین بگم بیاد) جین!
جین: بله تهیونگ!؟
تهیونگ: جین بیا اینجا
جین : بله تهیونگ
تهیونگ:جین داداش بیا سانا رو بغل کن میخوام این پماد رو بزنم یکم ممکنه بی قراری کنه نگهش دار!!
جین : باشه ........ سانا بیا بغلم
سانا: اهههه باشه فقط سریعتر درد میکنه
تهیونگ:باشه الان میزنم
*Sana.pov*
وقتی اون پماد رو زد درد و سوزش با هم قاطی شد فک کنم تنها علائم حیاتی ناله کردن و نفس نفس زدن بود
انقدر درد میکرد و می سوخت که فک کنم لباس جین پاره شد انقد فشارش دادم😂
بعدش چشمام تار شد و سیاهی مطلق فک کنم بیهوش شدم
*Jin.pov*
دیدم دستش از رو شونم افتاد از خودم جداش کردم و نگاه به صورتش کردم غش کرده بود به تهیونگ گفتم گفت اشکالی نداره دکتر گفت طبیعیه
(ولی واقعا تحملش بالاست که جیغ نکشید)(جین تو دلش)
*Jin.Pov*
آروم خوابوندمش رو تخت لباسشو درست کردم و روش پتو انداختم تهیونگ گفت برم قرصاش رو بیارم رفتم آوردم و تهیونگ داد سانا خورد و بعدشم تنهاش گزاشتیم تا بخوابه و استراحت کنه!
ببینم زخمتو
سانا: اهههه بیا
تهیونگ: ببین باید یه پماد بهش بزنم شاید درد داشته باشه یا بسوزه!
سانا:اشکال نداره فقط زود تمومش کن
تهیونگ :باشه ( ولی میدونم تحملت کمه بزار به داداش جین بگم بیاد) جین!
جین: بله تهیونگ!؟
تهیونگ: جین بیا اینجا
جین : بله تهیونگ
تهیونگ:جین داداش بیا سانا رو بغل کن میخوام این پماد رو بزنم یکم ممکنه بی قراری کنه نگهش دار!!
جین : باشه ........ سانا بیا بغلم
سانا: اهههه باشه فقط سریعتر درد میکنه
تهیونگ:باشه الان میزنم
*Sana.pov*
وقتی اون پماد رو زد درد و سوزش با هم قاطی شد فک کنم تنها علائم حیاتی ناله کردن و نفس نفس زدن بود
انقدر درد میکرد و می سوخت که فک کنم لباس جین پاره شد انقد فشارش دادم😂
بعدش چشمام تار شد و سیاهی مطلق فک کنم بیهوش شدم
*Jin.pov*
دیدم دستش از رو شونم افتاد از خودم جداش کردم و نگاه به صورتش کردم غش کرده بود به تهیونگ گفتم گفت اشکالی نداره دکتر گفت طبیعیه
(ولی واقعا تحملش بالاست که جیغ نکشید)(جین تو دلش)
*Jin.Pov*
آروم خوابوندمش رو تخت لباسشو درست کردم و روش پتو انداختم تهیونگ گفت برم قرصاش رو بیارم رفتم آوردم و تهیونگ داد سانا خورد و بعدشم تنهاش گزاشتیم تا بخوابه و استراحت کنه!
۳۹.۲k
۰۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.