اندر حکایت اسفندیار و افکارش!
اندر حکایت اسفندیار و افکارش!
به راستی که زمان قاضی خوبیست برای نشان دادن برتری های برخی بزرگان بر عامه.
مرور این تیزبینی ها کافیست که همچو منی را منطقا و انصافا و عقلا به نظریه ولایت مطلقه برساند.
اواخر دولت نهم بود که رئیس جمهور وقت، آقای احمدی نژاد اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان معاون اول خود منصوب و اعلام کرد. رهبر معظم انقلاب درنگ را جایز ندانسته و سریعا طی نامه ای، رئیس جمهور را نهی از این کار کرد و اصرار احمدی نژاد باعث عزل محسنی اژه ای و صفار هرندی از وزارت شد.
عمده نیروهای انقلابی دوست دار احمدی نژاد صرف همین امر ولایت، خواهان دوری وی از رحیم مشایی شدند و هنگام رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان، کسی اعتراض نکرد.
گذشت تا اینکه تشکلی به نام شورای بازخوانی گفتمان امام و رهبری توسط احمدی نژاد پایه ریزی و فعالیت خود را در تمام استانها و شهرستانها آغاز کرد.
اعضای این شورا همگی از دوستان مومن و انقلابی بودند که قربه الی الله برای آگاه سازی مردم از مکر دولت کدخداپرست گرد هم امده بودند.
در آن زمان گفته میشد که دیگر مشایی در کار نیست و اطراف دکتر دیده نخواهد شد. ما هم خوشحال و فعال برای قطع ریشه خباثت دولتی شب و روز نمیشناختیم.
اوایل مهر ماه ۹۵ بود که آب سردی بر روی چهرمان نشست.
حضرت مولی نهی فرمود حضور مجدد احمدی نژاد در انتخابات ۸۶ را.
قدری به خود پیچیدیم که آخر چرا؟
فرصت مناسبی بود برای اثبات اکاذیب کودتا گران ۸۸. ولی امر مولا بود و واجب الاطاعه.
تا هفته پیش که ناگهان بازهم احمدی نژاد را دست در دست مشایی مشغول درختکاری دیدیم. با خود گفتیم که مگر قرار نبود دیگر نباشد در این حلقه؟ پس چه شد؟ حتما اتفاقی بوده.
ولی دیروز که مشایی نامه ای به خاتمی نگاشت و مدعی شد که هدف اصلی دولتهای نهم و دهم ادامه مسیر اصلاحات بوده و بهتر است باهم یکی شوند.
مات و مبهوت ماندم
نه از این اتفاق
بلکه از قدرت ماورایی رهبرم که چه خوب میشناسد نقشه راه را و چه زیبا تلاش میکند در حفط این ثمره خون شهیدان.
او به خوبی میدانست که در افکار مشایی و دوستانش چه میگذرد و هدف نهایی و پنهان آنان چیست.
آری دوستان.
ولایت این سید خوب خدا را مطلقه بپیذیرید و ذره ای تردید در صحت کلامش نکنید که علامه عظیم الشأن حضرت آیت الله حسن زاده آملی فرمودند: گوش تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت بن الحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن زاده فرموده اند: حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).
به راستی که زمان قاضی خوبیست برای نشان دادن برتری های برخی بزرگان بر عامه.
مرور این تیزبینی ها کافیست که همچو منی را منطقا و انصافا و عقلا به نظریه ولایت مطلقه برساند.
اواخر دولت نهم بود که رئیس جمهور وقت، آقای احمدی نژاد اسفندیار رحیم مشایی را به عنوان معاون اول خود منصوب و اعلام کرد. رهبر معظم انقلاب درنگ را جایز ندانسته و سریعا طی نامه ای، رئیس جمهور را نهی از این کار کرد و اصرار احمدی نژاد باعث عزل محسنی اژه ای و صفار هرندی از وزارت شد.
عمده نیروهای انقلابی دوست دار احمدی نژاد صرف همین امر ولایت، خواهان دوری وی از رحیم مشایی شدند و هنگام رد صلاحیت وی توسط شورای نگهبان، کسی اعتراض نکرد.
گذشت تا اینکه تشکلی به نام شورای بازخوانی گفتمان امام و رهبری توسط احمدی نژاد پایه ریزی و فعالیت خود را در تمام استانها و شهرستانها آغاز کرد.
اعضای این شورا همگی از دوستان مومن و انقلابی بودند که قربه الی الله برای آگاه سازی مردم از مکر دولت کدخداپرست گرد هم امده بودند.
در آن زمان گفته میشد که دیگر مشایی در کار نیست و اطراف دکتر دیده نخواهد شد. ما هم خوشحال و فعال برای قطع ریشه خباثت دولتی شب و روز نمیشناختیم.
اوایل مهر ماه ۹۵ بود که آب سردی بر روی چهرمان نشست.
حضرت مولی نهی فرمود حضور مجدد احمدی نژاد در انتخابات ۸۶ را.
قدری به خود پیچیدیم که آخر چرا؟
فرصت مناسبی بود برای اثبات اکاذیب کودتا گران ۸۸. ولی امر مولا بود و واجب الاطاعه.
تا هفته پیش که ناگهان بازهم احمدی نژاد را دست در دست مشایی مشغول درختکاری دیدیم. با خود گفتیم که مگر قرار نبود دیگر نباشد در این حلقه؟ پس چه شد؟ حتما اتفاقی بوده.
ولی دیروز که مشایی نامه ای به خاتمی نگاشت و مدعی شد که هدف اصلی دولتهای نهم و دهم ادامه مسیر اصلاحات بوده و بهتر است باهم یکی شوند.
مات و مبهوت ماندم
نه از این اتفاق
بلکه از قدرت ماورایی رهبرم که چه خوب میشناسد نقشه راه را و چه زیبا تلاش میکند در حفط این ثمره خون شهیدان.
او به خوبی میدانست که در افکار مشایی و دوستانش چه میگذرد و هدف نهایی و پنهان آنان چیست.
آری دوستان.
ولایت این سید خوب خدا را مطلقه بپیذیرید و ذره ای تردید در صحت کلامش نکنید که علامه عظیم الشأن حضرت آیت الله حسن زاده آملی فرمودند: گوش تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت بن الحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن زاده فرموده اند: حسن زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج).
۱.۹k
۲۴ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.