Part2. Tahyong. عشق مافیا
(چند مین بعد)
(ات ویو)
ایییی سرممم عهه من کجام اوا تازه یادم اومد منو بیهوش کردن
@اخخخخخخخ نکن عوضیییییی
&این.. این تهوینگه
&تههههههه تههههه کجایییی ؟
(نمنه دارن شکنجش میدن واییی همش تقصیر منه(زدی زیر گریه)
تو حال خودم بودم که دیدم در باز شد و یه نفرو پرت کردن تو
ای وایییی تهوینگه که سریع رفتم بغلش کردم همه جاش کبود بود
&ت. ت. ته
@خ.خ.خ.بم ن. نگران نباش اههه
&ببین چه بلایی سرت اوردن منو ببخش تقصیر منه خدیااا
اگه راس میگین دوباره بیاین ببینید چیکارتون میکنم
(ته ویو)
یهو در باز شد و هممونو کردن بیرون
همه جام درد میکرد ات داشت میمرد از ترس و گریه میکرد نمیخواستم بلایی سرش بیاد ولی مثل اینکه ایندفعه اومده بودن سوراغ ات مارو اوردن بیرون که زجر کشیدنشو تماشا کنیم من میکشمشونن😡(اعصبانی)
&جرئت داری بیا جلو
همشونو میزدم ولی قبل تمام اعضا منو برده بودن برای شکنجه ولی اونا نمیدونستن بدن زخمیمو ازشون پنهان کردم ولی پایی که در رفته بود رو نمیشد پنهان کرد با همون وضعیتم همشونو ناکار کردم و فرار کردیم نمیدونم چطوری ولی در رفتیم
(علامت جین%)
تو ون ات هی میلنگید ازش پرسیدم
%ات چرا میلنگی
&چی هیچی خوبم(بغض)
%بچه چرا بغض کردی؟
&میگم خوبم
%تو رو شکنجه دادن؟
&اره قبل شما پامم در هین شکنجه در رفت
%ممنون که با این وضعیت خرابت نجاتمون دادی
&(با لبخند دردناک) خواهش میکنم
#بچها باید مواظب باشیم اونا دوباره برمیگردن
(علامت جیمین*)
*اره ممکنه دوباره بیان سوراغمون باید جایه دیگه پیدا کنیم
@موافقم
&ته ته
@جانم
&حالت خوبه؟ ترو خدا بگو چیکارت کردن تا بعد که خوب شدم حسابشونو برسم
@خوب شدی؟.. مگه حالت بد بوده؟
نگو که.....
&تهههه اونا به من ت. ج. ا. و. ز کردنننن هق هق(گریه شدید)
@چیییییییی؟
اعضا:چیشدههههه؟
&بسه دیگه اه بدم میاد از این زندگی که عموم داره توش نفس میکشه میدونم عموم نبوده ولی اینو میدونم اون فرستادتش
امونش نمیدم که این بلا هارو سرتون اورده
خب اینم پارت دو منتظر بعدیش باشید گود بایییی
(ات ویو)
ایییی سرممم عهه من کجام اوا تازه یادم اومد منو بیهوش کردن
@اخخخخخخخ نکن عوضیییییی
&این.. این تهوینگه
&تههههههه تههههه کجایییی ؟
(نمنه دارن شکنجش میدن واییی همش تقصیر منه(زدی زیر گریه)
تو حال خودم بودم که دیدم در باز شد و یه نفرو پرت کردن تو
ای وایییی تهوینگه که سریع رفتم بغلش کردم همه جاش کبود بود
&ت. ت. ته
@خ.خ.خ.بم ن. نگران نباش اههه
&ببین چه بلایی سرت اوردن منو ببخش تقصیر منه خدیااا
اگه راس میگین دوباره بیاین ببینید چیکارتون میکنم
(ته ویو)
یهو در باز شد و هممونو کردن بیرون
همه جام درد میکرد ات داشت میمرد از ترس و گریه میکرد نمیخواستم بلایی سرش بیاد ولی مثل اینکه ایندفعه اومده بودن سوراغ ات مارو اوردن بیرون که زجر کشیدنشو تماشا کنیم من میکشمشونن😡(اعصبانی)
&جرئت داری بیا جلو
همشونو میزدم ولی قبل تمام اعضا منو برده بودن برای شکنجه ولی اونا نمیدونستن بدن زخمیمو ازشون پنهان کردم ولی پایی که در رفته بود رو نمیشد پنهان کرد با همون وضعیتم همشونو ناکار کردم و فرار کردیم نمیدونم چطوری ولی در رفتیم
(علامت جین%)
تو ون ات هی میلنگید ازش پرسیدم
%ات چرا میلنگی
&چی هیچی خوبم(بغض)
%بچه چرا بغض کردی؟
&میگم خوبم
%تو رو شکنجه دادن؟
&اره قبل شما پامم در هین شکنجه در رفت
%ممنون که با این وضعیت خرابت نجاتمون دادی
&(با لبخند دردناک) خواهش میکنم
#بچها باید مواظب باشیم اونا دوباره برمیگردن
(علامت جیمین*)
*اره ممکنه دوباره بیان سوراغمون باید جایه دیگه پیدا کنیم
@موافقم
&ته ته
@جانم
&حالت خوبه؟ ترو خدا بگو چیکارت کردن تا بعد که خوب شدم حسابشونو برسم
@خوب شدی؟.. مگه حالت بد بوده؟
نگو که.....
&تهههه اونا به من ت. ج. ا. و. ز کردنننن هق هق(گریه شدید)
@چیییییییی؟
اعضا:چیشدههههه؟
&بسه دیگه اه بدم میاد از این زندگی که عموم داره توش نفس میکشه میدونم عموم نبوده ولی اینو میدونم اون فرستادتش
امونش نمیدم که این بلا هارو سرتون اورده
خب اینم پارت دو منتظر بعدیش باشید گود بایییی
۸.۲k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.