ﯾﺎﺩﺕ ﻫﺴﺖ ﻣﺎﺩﺭ؟؟؟
ﯾﺎﺩﺕ ﻫﺴﺖ ﻣﺎﺩﺭ؟؟؟
ﺍﺳﻢ ﻗﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ
ﻗﻄﺎﺭ،ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ، کشتی . ..
ﺗﺎ ﯾﮏ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻮﺭﻡ
ﺷﺪﯼ ﺧﻠﺒﺎﻥ، ﻣﻠﻮﺍﻥ،
ﻟﻮکوموتیوﺭﺍﻥ . ...
ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﺑﺨﻮﺭ ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﯽ،
ﺁﻗﺎ ﺷﯿﺮه ﺑﺸﯽ،ﺧﺎﻧﻢ ﻃﻼ ﺑﺸﯽ ... .
حالا من بزرگ شده ام تو بزرگتر
حالا من قوی شده ام و تو ضعیف
کاش من هیچوقت بزرگ نمیشدم تا
تو همانطور جوان بمانی کاش هیچوقت
قوی نمیشدم که الان ضعف را در صورت
زیبایت نبینم دست هایت را نوازش میکنم تا
تمام خاطرات خوب زندگی ام را بیاد بیاورم
تمام وجودم از آن توست مادرم. . .
ﺍﺳﻢ ﻗﺎﺷﻖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ
ﻗﻄﺎﺭ،ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎ، کشتی . ..
ﺗﺎ ﯾﮏ ﻟﻘﻤﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﻮﺭﻡ
ﺷﺪﯼ ﺧﻠﺒﺎﻥ، ﻣﻠﻮﺍﻥ،
ﻟﻮکوموتیوﺭﺍﻥ . ...
ﻣﯿﮕﻔﺘﯽ ﺑﺨﻮﺭ ﺗﺎ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺸﯽ،
ﺁﻗﺎ ﺷﯿﺮه ﺑﺸﯽ،ﺧﺎﻧﻢ ﻃﻼ ﺑﺸﯽ ... .
حالا من بزرگ شده ام تو بزرگتر
حالا من قوی شده ام و تو ضعیف
کاش من هیچوقت بزرگ نمیشدم تا
تو همانطور جوان بمانی کاش هیچوقت
قوی نمیشدم که الان ضعف را در صورت
زیبایت نبینم دست هایت را نوازش میکنم تا
تمام خاطرات خوب زندگی ام را بیاد بیاورم
تمام وجودم از آن توست مادرم. . .
۱.۶k
۱۶ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.