پارت۱۵ ویوا/ت
پارت۱۵ ویوا/ت
دوتامون یه جا ولو شدیم،آخیششش سیر شدم،کم کم داشت خوابم میبورد آروم آروم سرم رو کج کردم که به جسمی رسیدم سرم رو گزاشتم روش که سریع خوابم برد۰
ویو جانگوک:
بعداز خوردن کیک با اون دیوونه دوتامون نشستیم روی کاناپه۰داشتم به همین اتفاقی که چند دقیقه پیش افتاده بود فکر میکردم که حس کردم جسمی روی شونم،نه نکنه سر اته؟برگشتم دیدم که ات سرش رو گذاشته روی سرم۰بدجوری خوابیده بود دلم نمیخواست بلندش کنم ولی اینجوری خودش اذیت میشد۰صبر کردم تا خوابش سنگین تر بشه تقریبا ۲۰مینی شده بود آروم از پاهاش و کمرش گرفتم و بغلش کردم بردمش داخل اتاق خوابش و گزاشتم۰رفتم سمت در ولی دلم نمیخواست از پیشش برم برگشتم و نگاهش کردم،مثل فرشته ها خوابیده بود رفتم سمت در و خروج شدم۰
(الان ادامشو میزارم ولی قبلش:::
توجه=قراره یک تغییر خیلی بزرگی بدم ولی خیلی قراره خفن بشه پس لطفا وقتی دید و خوشتون نیومد فقط یکم صبر کنین قراره خیلی خوب پیش بره)
دوتامون یه جا ولو شدیم،آخیششش سیر شدم،کم کم داشت خوابم میبورد آروم آروم سرم رو کج کردم که به جسمی رسیدم سرم رو گزاشتم روش که سریع خوابم برد۰
ویو جانگوک:
بعداز خوردن کیک با اون دیوونه دوتامون نشستیم روی کاناپه۰داشتم به همین اتفاقی که چند دقیقه پیش افتاده بود فکر میکردم که حس کردم جسمی روی شونم،نه نکنه سر اته؟برگشتم دیدم که ات سرش رو گذاشته روی سرم۰بدجوری خوابیده بود دلم نمیخواست بلندش کنم ولی اینجوری خودش اذیت میشد۰صبر کردم تا خوابش سنگین تر بشه تقریبا ۲۰مینی شده بود آروم از پاهاش و کمرش گرفتم و بغلش کردم بردمش داخل اتاق خوابش و گزاشتم۰رفتم سمت در ولی دلم نمیخواست از پیشش برم برگشتم و نگاهش کردم،مثل فرشته ها خوابیده بود رفتم سمت در و خروج شدم۰
(الان ادامشو میزارم ولی قبلش:::
توجه=قراره یک تغییر خیلی بزرگی بدم ولی خیلی قراره خفن بشه پس لطفا وقتی دید و خوشتون نیومد فقط یکم صبر کنین قراره خیلی خوب پیش بره)
۴۷۲
۲۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.