True love★season1 P=21
کوک= خب دیگه...ختم جلسه...
(درو باز کردم که برم پیش سوآ اما دیدم پشت در ایستاده و بهم نگاه میکنه...لعنتی!...یعنی چقدرش و شنیده بود؟اصلا چرا اینجا بود با اینکه میدونست رفت و آمد تو بخش جلسه ممنوعه)
کوک= سوآ؟!
سوآ= ک..کوک؟
کوک= اینجا چیکار میکنی؟
سوآ= (الان دقیقا باید چه واکنشی نشون میدادم؟ باید بخاطر چیزایی که شنیدم متعجب میشدم یا یه بهونه برای اینجا بودنم جور میکردم؟)
سوآ=چیزه....د..داشتم رد میشدم
کوک=چی؟رد میشدی؟
سوآ= من...
کوک= خیلی خب...نامجون لطفا درخواست و بده...جیمین میتونی ترتیب بقیش و بدی؟
جیمین=حل شده بدونش
کوک=خوبه...سوآ!...با من بیا
.........
(اتاق کار کوک)
کوک= لطفا بشین
سوآ=...
کوک= سوآ میدونی که اومدن به بخش جلسه ممنوعه حتی برای تو
سوآ=(عصبی) میدونم...
کوک= چی شنیدی؟
سوآ=همه چیزو...سوال پیچ کردنم و تموم کن...کی میخواستی بهم بگی؟!
کوک= روز برگزاری جشن...با انجامش مخالفی؟
سوآ= فکر نمیکنم برات مهم باشه
کوک= حالا که پرسیدم...پس جواب بده
سوآ= مخالفم!
کوک= این بخاطر ما و جیاست!
سوآ= جيا به باباش احتیاج داره نه انتقام!
کوک= من کارای اون اشغال و بیجواب نمیزارم!
سوآ=یونگی ارزش از دست دادن دوباره تو رو نداره...یه بار تونست...بازم میتونه!
کوک= اونی که قرار آسیب ببینه من نیستم!
سوآ= اما احتمالش هست!
کوک= چرا همیشه فقط به این فکر میکنی که اونی که قراره بمیره منم!؟
سوآ= چون این تنها چیزیه که ازش میترسم حتی اگه بدونم احتمالش صفره!
کوک=(بغلش کردم)
خیلی خب سوآ...آروم باش...قول میدم مراقب باشم...
سوآ= منم همراهت میام
کوک= نمیشه...
سوآ= نمیتونی جلوم و بگیری...
کوک= اگه آسیب ببینی چی؟
سوآ= پس منم مثل تو قول میدم مراقب باشم
کوک= (لبخند) کاری میکنم اون مردک جلوت زانو بزنه...
سوآ= (خنده) میدونم که میتونی
(درو باز کردم که برم پیش سوآ اما دیدم پشت در ایستاده و بهم نگاه میکنه...لعنتی!...یعنی چقدرش و شنیده بود؟اصلا چرا اینجا بود با اینکه میدونست رفت و آمد تو بخش جلسه ممنوعه)
کوک= سوآ؟!
سوآ= ک..کوک؟
کوک= اینجا چیکار میکنی؟
سوآ= (الان دقیقا باید چه واکنشی نشون میدادم؟ باید بخاطر چیزایی که شنیدم متعجب میشدم یا یه بهونه برای اینجا بودنم جور میکردم؟)
سوآ=چیزه....د..داشتم رد میشدم
کوک=چی؟رد میشدی؟
سوآ= من...
کوک= خیلی خب...نامجون لطفا درخواست و بده...جیمین میتونی ترتیب بقیش و بدی؟
جیمین=حل شده بدونش
کوک=خوبه...سوآ!...با من بیا
.........
(اتاق کار کوک)
کوک= لطفا بشین
سوآ=...
کوک= سوآ میدونی که اومدن به بخش جلسه ممنوعه حتی برای تو
سوآ=(عصبی) میدونم...
کوک= چی شنیدی؟
سوآ=همه چیزو...سوال پیچ کردنم و تموم کن...کی میخواستی بهم بگی؟!
کوک= روز برگزاری جشن...با انجامش مخالفی؟
سوآ= فکر نمیکنم برات مهم باشه
کوک= حالا که پرسیدم...پس جواب بده
سوآ= مخالفم!
کوک= این بخاطر ما و جیاست!
سوآ= جيا به باباش احتیاج داره نه انتقام!
کوک= من کارای اون اشغال و بیجواب نمیزارم!
سوآ=یونگی ارزش از دست دادن دوباره تو رو نداره...یه بار تونست...بازم میتونه!
کوک= اونی که قرار آسیب ببینه من نیستم!
سوآ= اما احتمالش هست!
کوک= چرا همیشه فقط به این فکر میکنی که اونی که قراره بمیره منم!؟
سوآ= چون این تنها چیزیه که ازش میترسم حتی اگه بدونم احتمالش صفره!
کوک=(بغلش کردم)
خیلی خب سوآ...آروم باش...قول میدم مراقب باشم...
سوآ= منم همراهت میام
کوک= نمیشه...
سوآ= نمیتونی جلوم و بگیری...
کوک= اگه آسیب ببینی چی؟
سوآ= پس منم مثل تو قول میدم مراقب باشم
کوک= (لبخند) کاری میکنم اون مردک جلوت زانو بزنه...
سوآ= (خنده) میدونم که میتونی
۶.۰k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.