پارت سی و یک رمان هنوز خدا هست
پارت سی و یک رمان هنوز خدا هست
ملینا: سلام داداش نازم خوبی
نیما : سلام آجی؛ بنظرت میتونم خوب باشم؟
ملینا : خب داداشی کم ناراحت باش
بهت قول میدم خوب میشه
اون دوست داره
نمونه ولت کنه و بره..
نیما : آجی اگ تنهام بذاره چی؟
ملینا : بد به دلت راه نده داداشم
بهت گفتم که خوب میشه تو نگران نباش
نیما : الان رفتم سر زدم بهش
ملینا: دکتر گذاشت بری تو؟
نیما : با کلی اصرار و التماس
ملینا : دورت بگردم رنگ و رو نمونده برات
نیما : فدات بشم آبجی
ملینا: تورو خدا انقد گریه نکن چشاتو نگا
نیما : آجی نمیتونم بخدا...
ملینا : خب دیگ ساندویچ گرفتم واست
دو روزه عذا نخوردی
بگیر بخور بدو
نیما : نمیخوام گشنم نیس
ملینا : ببین داداش بگیر بخور دیگه عه
آرامم اونجا ناراحت میشه هاا
بگیر
نیما: باشه
...
نیم ساعت بعد
نیما : دکتر از اتاق آرام اومد بیرون
رفتم جلو از دکتر وضعیت شو بپرسم:
آقای دکتر چیشد؟
دکتر : اوممم
نیما: تورو خدا بگین بهتره حالش
دکتر : خب دو درصد هوشیاریش اومده بالا
و اینکه نبضشم منظم میزنه
یعنی حالش رو به بهبودیه
الان هوشیاریش ۸ هست
برسه به ۱۲ چشماشو باز میکنه
و برسه به ۱۳ کاملا هوشباریشو بدست میاره
نیما : واایی خدای مننن
ملینا : دیدی بهت گفتم خوب میشه
نیما : بیااا بغلممم اجییی
ملینا: فداتشم بیا بغلم..
ملینا: سلام داداش نازم خوبی
نیما : سلام آجی؛ بنظرت میتونم خوب باشم؟
ملینا : خب داداشی کم ناراحت باش
بهت قول میدم خوب میشه
اون دوست داره
نمونه ولت کنه و بره..
نیما : آجی اگ تنهام بذاره چی؟
ملینا : بد به دلت راه نده داداشم
بهت گفتم که خوب میشه تو نگران نباش
نیما : الان رفتم سر زدم بهش
ملینا: دکتر گذاشت بری تو؟
نیما : با کلی اصرار و التماس
ملینا : دورت بگردم رنگ و رو نمونده برات
نیما : فدات بشم آبجی
ملینا: تورو خدا انقد گریه نکن چشاتو نگا
نیما : آجی نمیتونم بخدا...
ملینا : خب دیگ ساندویچ گرفتم واست
دو روزه عذا نخوردی
بگیر بخور بدو
نیما : نمیخوام گشنم نیس
ملینا : ببین داداش بگیر بخور دیگه عه
آرامم اونجا ناراحت میشه هاا
بگیر
نیما: باشه
...
نیم ساعت بعد
نیما : دکتر از اتاق آرام اومد بیرون
رفتم جلو از دکتر وضعیت شو بپرسم:
آقای دکتر چیشد؟
دکتر : اوممم
نیما: تورو خدا بگین بهتره حالش
دکتر : خب دو درصد هوشیاریش اومده بالا
و اینکه نبضشم منظم میزنه
یعنی حالش رو به بهبودیه
الان هوشیاریش ۸ هست
برسه به ۱۲ چشماشو باز میکنه
و برسه به ۱۳ کاملا هوشباریشو بدست میاره
نیما : واایی خدای مننن
ملینا : دیدی بهت گفتم خوب میشه
نیما : بیااا بغلممم اجییی
ملینا: فداتشم بیا بغلم..
۴.۹k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.