عشق درگیرpt13
پارت ۱۳
از کی تاحالا جونگ کوک دختر شکنجه میکنه؟ یه کاسه ای زیر نیم کاسشه
دختره یه تاکسی گرفت فکرکنم داره میره طرف خونش
راه افتادم دختره رو تغیب کردم
ویو ا.ت
رسیدم خونه رفتم یه دوش گرفتم یه لباس پوشیدم
اومد بیرون رفتم سمت ایست گاه اتوبوس که یهو یکی رو سرم یه کیسه کشید
ا.ت:ولم کن
هرچی تقلا کردم نمیشد کشیدتم طرف یه ماشینو سوارم کرد
ا.ت:چیکارم داری همین الان ولم کردی(فکر میکنه جونگ کوکه)
شوگا:حرکت کن
راننده:بله
این.این که صدای جونگ کوک نیست
ا.ت:تو.تو کی هستی؟نکنه یه مافیای دیگه
خودمو زدم به اون راه خدارو شکر سوتی ندادم
کیسه رو از سرم برداشت
یه مرد هیکلی بود خیلی هیکلی بود دو برابر من بود
روبه روش یک مرد دیگه بود قد کوتا میزد مثله جیمین فقط قیافه سردی داشت
فک کنم همون شوگاست
ا.ت:تو کی هستی؟
شوگا:تو کی هستی با جونگ کوک چه نسبتی داری؟
ا.ت:چی میگی من کسیو به این اسم نمیشناسم
شوگا:هه پس تو ماشینش چیگار میکردی
ا.ت:هوفف خیله خب فقط تو شکنجم نکن تو این یه هفته حسابی شکنجه شدم
شوگا:شکنجه؟
ا.ت:تو رقیبشی نه؟
شوگا:هه به خونش تشنه ام
ا.ت:خب من اینجا چکاره ام من چیکار کردم؟
شوگا:توی اون خونه چیکار میکردی؟*عصبی
ا.ت:خیله خب ببین یه هفته پیش این یکیو کشت نمیدونستم کاره جونگ کوکه من به پلیس گزارش دادم
شوگا:هه به پلیس گزارش دادی؟جرعت داشتی
ا.ت:همون روز بعد جونگ کوک با قیافه گول زنش دستگیرم کرد
منو شکنجه کرد حتی الانم جای زخماش هست منو به عنوان خدمتکار براش کار کردم
شوگا: جونگ کوک اونایی رو که تو کارش دخالت میکننو زنده نمیزاره
ا.ت:می.میدونم اما جیمین جلوشو گرفت اون منم میخواست بکشه*گریه
شوگا:جیمین؟
ا.ت:اوهوم
ا.ت:هر روز منو میزد منم براش کار میکردم
شوگا:چطور ازاد شدی؟
ا.ت:چی؟
شوگا:چطوری ازاد شدی ؟
گوپس الان چی بگم؟
جر خوردی
اب دهنمو قورت دادم
ا.ت:چیزه میخواست منو ببره بکشه ولی یه کار براش پیش اومد اون میتونه منو پیدا کنه اون بهم ردیاب وصل کرده تو بدن. اره تو بدن
همینجوری لاف زدم براش
شوگا: چیزی از سندوقچه نگفتن؟
سندوقچه؟
ا.ت: نه ولی یه اتاق بود که نمیذاشت خدمتکارا تمیزش کنن قفل بودو کیلیدشم دست خودشه
شوگا: پس اون میاد دوباره سراغت
شوگا:نظرت راجب یه معامله چیه؟
ا.ت:معامله؟*پوزخند
شوگا: اوهوم یه معامله که هردومون راضی باشیم
ا.ت:چیه؟
شوگا: برام جاسوسی تو خونه بکن سعی کن مخفی گاهشو برام پیدا کنی و جای اون سندوقچه رو
ا.ت:در برابر وی میخچای بدی بهم؟
شوگا: پول ثروت یه ویلا خارج از کره تا جونگ کوک پیدات نکنه
به دستم اشاره کردم
ا.ت:ولی من ردیاب دارم(قضیه ردیابشو ا.ت دروغ گفته)
ماشین نگه داشت
شوگا: میتونم غیر فعالش کنم
ا.ت:خوبه
خواستم پیاده بشم که دستمو گرفت
شوگا:فقط با این گوشی باهام در ارتباط باش
گوشیو گذاشت تو دستم
ا.ت:باشه مخفیش میکنم ولی زیر معامله نباید بزنیم به همون اندازه ای که زرنکی منم هستم
یه پوزخند زد
شوگا:میدونم
پیاده شدم ماشینش حرکت کرد
چیکار کنم ؟چیکار کنم؟اگه براش انجام بدم میفرستتم خارج
ولی جونگ کوک بهم رحم کرد اون بهم اعتماد داره
چیکار کنم؟ عاه این وضعیتو دوست ندارم
تاکسس گرفتمو راه افتادم سمت شرکت تا هم استعفا بدم هم لیم و جنیو ببینم
رسیدم شرکت پیاده شدم
رفتم داخل شرکت همون شرکت بود
بوه ا.ت چته یه هفته نبودی چی باید تغییر کنه
با چشام دنبال لیم کشتم نبود رفتم سمت کافه شرکت
بله عاقا با عشقش رو صندلی نشسته
رفتم سمت میزشون
ا.ت:شما یه دوست سفارش دادین؟
سرشو بالا اورد
لیم:ا.ت
بلند شد از جاش
لیم:خودتی؟
ا.ت:اوهوم یع جوری میگی انگار از گور برگشتم
لیم: معلوم هست چت شده؟*عصبی
ا.ت:عوض بغل کردنته؟
محکم بغلم کرد
ات:دلم برات تنگ شده بود
لیم:کجا بودی چرا تماسامو جواب ندادی؟
ا.ت:توضیح میدم برای همشون توضیح دارم.
اما متاسفم لیم وارد یه بازی شدم که نمیتونم راجبش بهت چیزی بگم متاسفم که باید دروغ بگم
لیم:بشین
صندلیو کشیدم عقبو نشستم
ا.ت:تو چطپری جنی؟
جنی:ممنون خوبم
ا.ت: خوشحالم که بلاخره لیم اعتراف کرد *خنده
ا.ت:میترسید از دستت بده هی بهش میگفتم جنی منو باتو میبینه میخواد منو خفه کنه بعد تو میگی جواب رد میده*خنده
لیم:تو کجا بودی؟چرا یهویی رفتی؟
ا.ت:دایم حالش خوب نبود مجبور بودم سریع برم بوسان انقد عجله داشتم که گوشیمم افتاد تو اب داغون شد
لیم:داییت الان حالش خوبه
ا.ت:اوهوم خواستم یهویی بیام غافلگیرت کنم
لیم:خیلی خوشحالم میمونی دیگه؟
ا.ت:راستش اومدم استعفا بدم
لیم:چی؟
ا.ت:اوهوم میخوام برم بوسان
لیم:چی؟چرا؟
یه لبخند تلخ زدم
ا.ت: باید مراقب داییم باشم نمیتونم تنهاش بزارم شاید بیام سئول بهتون سر بزنم
لیم:نمیشد نری؟
ا.ت:متاسفم امروزم اومدم بهتون یه سر بزنم
ا.ت:نگران نباش من بهت زنگ میزنم
از کی تاحالا جونگ کوک دختر شکنجه میکنه؟ یه کاسه ای زیر نیم کاسشه
دختره یه تاکسی گرفت فکرکنم داره میره طرف خونش
راه افتادم دختره رو تغیب کردم
ویو ا.ت
رسیدم خونه رفتم یه دوش گرفتم یه لباس پوشیدم
اومد بیرون رفتم سمت ایست گاه اتوبوس که یهو یکی رو سرم یه کیسه کشید
ا.ت:ولم کن
هرچی تقلا کردم نمیشد کشیدتم طرف یه ماشینو سوارم کرد
ا.ت:چیکارم داری همین الان ولم کردی(فکر میکنه جونگ کوکه)
شوگا:حرکت کن
راننده:بله
این.این که صدای جونگ کوک نیست
ا.ت:تو.تو کی هستی؟نکنه یه مافیای دیگه
خودمو زدم به اون راه خدارو شکر سوتی ندادم
کیسه رو از سرم برداشت
یه مرد هیکلی بود خیلی هیکلی بود دو برابر من بود
روبه روش یک مرد دیگه بود قد کوتا میزد مثله جیمین فقط قیافه سردی داشت
فک کنم همون شوگاست
ا.ت:تو کی هستی؟
شوگا:تو کی هستی با جونگ کوک چه نسبتی داری؟
ا.ت:چی میگی من کسیو به این اسم نمیشناسم
شوگا:هه پس تو ماشینش چیگار میکردی
ا.ت:هوفف خیله خب فقط تو شکنجم نکن تو این یه هفته حسابی شکنجه شدم
شوگا:شکنجه؟
ا.ت:تو رقیبشی نه؟
شوگا:هه به خونش تشنه ام
ا.ت:خب من اینجا چکاره ام من چیکار کردم؟
شوگا:توی اون خونه چیکار میکردی؟*عصبی
ا.ت:خیله خب ببین یه هفته پیش این یکیو کشت نمیدونستم کاره جونگ کوکه من به پلیس گزارش دادم
شوگا:هه به پلیس گزارش دادی؟جرعت داشتی
ا.ت:همون روز بعد جونگ کوک با قیافه گول زنش دستگیرم کرد
منو شکنجه کرد حتی الانم جای زخماش هست منو به عنوان خدمتکار براش کار کردم
شوگا: جونگ کوک اونایی رو که تو کارش دخالت میکننو زنده نمیزاره
ا.ت:می.میدونم اما جیمین جلوشو گرفت اون منم میخواست بکشه*گریه
شوگا:جیمین؟
ا.ت:اوهوم
ا.ت:هر روز منو میزد منم براش کار میکردم
شوگا:چطور ازاد شدی؟
ا.ت:چی؟
شوگا:چطوری ازاد شدی ؟
گوپس الان چی بگم؟
جر خوردی
اب دهنمو قورت دادم
ا.ت:چیزه میخواست منو ببره بکشه ولی یه کار براش پیش اومد اون میتونه منو پیدا کنه اون بهم ردیاب وصل کرده تو بدن. اره تو بدن
همینجوری لاف زدم براش
شوگا: چیزی از سندوقچه نگفتن؟
سندوقچه؟
ا.ت: نه ولی یه اتاق بود که نمیذاشت خدمتکارا تمیزش کنن قفل بودو کیلیدشم دست خودشه
شوگا: پس اون میاد دوباره سراغت
شوگا:نظرت راجب یه معامله چیه؟
ا.ت:معامله؟*پوزخند
شوگا: اوهوم یه معامله که هردومون راضی باشیم
ا.ت:چیه؟
شوگا: برام جاسوسی تو خونه بکن سعی کن مخفی گاهشو برام پیدا کنی و جای اون سندوقچه رو
ا.ت:در برابر وی میخچای بدی بهم؟
شوگا: پول ثروت یه ویلا خارج از کره تا جونگ کوک پیدات نکنه
به دستم اشاره کردم
ا.ت:ولی من ردیاب دارم(قضیه ردیابشو ا.ت دروغ گفته)
ماشین نگه داشت
شوگا: میتونم غیر فعالش کنم
ا.ت:خوبه
خواستم پیاده بشم که دستمو گرفت
شوگا:فقط با این گوشی باهام در ارتباط باش
گوشیو گذاشت تو دستم
ا.ت:باشه مخفیش میکنم ولی زیر معامله نباید بزنیم به همون اندازه ای که زرنکی منم هستم
یه پوزخند زد
شوگا:میدونم
پیاده شدم ماشینش حرکت کرد
چیکار کنم ؟چیکار کنم؟اگه براش انجام بدم میفرستتم خارج
ولی جونگ کوک بهم رحم کرد اون بهم اعتماد داره
چیکار کنم؟ عاه این وضعیتو دوست ندارم
تاکسس گرفتمو راه افتادم سمت شرکت تا هم استعفا بدم هم لیم و جنیو ببینم
رسیدم شرکت پیاده شدم
رفتم داخل شرکت همون شرکت بود
بوه ا.ت چته یه هفته نبودی چی باید تغییر کنه
با چشام دنبال لیم کشتم نبود رفتم سمت کافه شرکت
بله عاقا با عشقش رو صندلی نشسته
رفتم سمت میزشون
ا.ت:شما یه دوست سفارش دادین؟
سرشو بالا اورد
لیم:ا.ت
بلند شد از جاش
لیم:خودتی؟
ا.ت:اوهوم یع جوری میگی انگار از گور برگشتم
لیم: معلوم هست چت شده؟*عصبی
ا.ت:عوض بغل کردنته؟
محکم بغلم کرد
ات:دلم برات تنگ شده بود
لیم:کجا بودی چرا تماسامو جواب ندادی؟
ا.ت:توضیح میدم برای همشون توضیح دارم.
اما متاسفم لیم وارد یه بازی شدم که نمیتونم راجبش بهت چیزی بگم متاسفم که باید دروغ بگم
لیم:بشین
صندلیو کشیدم عقبو نشستم
ا.ت:تو چطپری جنی؟
جنی:ممنون خوبم
ا.ت: خوشحالم که بلاخره لیم اعتراف کرد *خنده
ا.ت:میترسید از دستت بده هی بهش میگفتم جنی منو باتو میبینه میخواد منو خفه کنه بعد تو میگی جواب رد میده*خنده
لیم:تو کجا بودی؟چرا یهویی رفتی؟
ا.ت:دایم حالش خوب نبود مجبور بودم سریع برم بوسان انقد عجله داشتم که گوشیمم افتاد تو اب داغون شد
لیم:داییت الان حالش خوبه
ا.ت:اوهوم خواستم یهویی بیام غافلگیرت کنم
لیم:خیلی خوشحالم میمونی دیگه؟
ا.ت:راستش اومدم استعفا بدم
لیم:چی؟
ا.ت:اوهوم میخوام برم بوسان
لیم:چی؟چرا؟
یه لبخند تلخ زدم
ا.ت: باید مراقب داییم باشم نمیتونم تنهاش بزارم شاید بیام سئول بهتون سر بزنم
لیم:نمیشد نری؟
ا.ت:متاسفم امروزم اومدم بهتون یه سر بزنم
ا.ت:نگران نباش من بهت زنگ میزنم
۷۵.۲k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.