ماه و ریون پارت ۳۰ ( آخر ) 🌙♡
ریون : با ماه و آرمی ها یه نقشه ی خفن کشیدیم امروز زینب بایه هیتر حرف میزد ماهم پسرا رو بردیم که فهمیدن چه خبره آرمی ها ریختن رو زینب که یهو زینب تبدیل شد به مونا .
مونا : انتقامم هنوز تموم نشده .
ریون : یهو ماه منو هول داد که خوردم به مونا و مونا پرت شد رو زمین و آتیش گرف و ماه گف اونجا گوی مونا بوده که شکسته که مونا رو کشته پسرا قبلش از ماه ترسیدن ولس بعد با ماه جور شدن و فهمیدن ماه منو آورده اینجا بعدم پسرا ازم معذرت خواهی کردن و کیراز و سوهو هم طلسمشون شکست و تونستن بیان بیرون منو تهیونگ تا بچه ها رو دیدیم بغلشون کردیم و بعدم به خوبی و خوشی با بچه ها زندگی کردیم .♡
* خب دیدید که ریون سختی های زیادی کشید ولی بعد به آرامش رسید پس یادتون باشه بعد بارون رنگین کمان میاد میدونم همچین چیزی امکان نداره بیاد سرنوشت رو تغییر بده ولی به اومدنش ایمان داشته باشید مثل من ....
( پایان ) ♡♡
مونا : انتقامم هنوز تموم نشده .
ریون : یهو ماه منو هول داد که خوردم به مونا و مونا پرت شد رو زمین و آتیش گرف و ماه گف اونجا گوی مونا بوده که شکسته که مونا رو کشته پسرا قبلش از ماه ترسیدن ولس بعد با ماه جور شدن و فهمیدن ماه منو آورده اینجا بعدم پسرا ازم معذرت خواهی کردن و کیراز و سوهو هم طلسمشون شکست و تونستن بیان بیرون منو تهیونگ تا بچه ها رو دیدیم بغلشون کردیم و بعدم به خوبی و خوشی با بچه ها زندگی کردیم .♡
* خب دیدید که ریون سختی های زیادی کشید ولی بعد به آرامش رسید پس یادتون باشه بعد بارون رنگین کمان میاد میدونم همچین چیزی امکان نداره بیاد سرنوشت رو تغییر بده ولی به اومدنش ایمان داشته باشید مثل من ....
( پایان ) ♡♡
۲.۱k
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.