magical land ۲
part⁷
وارد اتاق خودش شد و از خستگی خوابش برد صبح هرکس میومد صدایش بزند پسرک کوچک بلند نمیشد پس دستور دادن تا ندیمه شخصی اش اورا به پایین بیاورد پسر کوچک در خوابالود ترین حالت ممکن روی کول ندیمه شخصی اش رفت و از پله ها به پایین رفتن
هاری:بیدار شد
سوهی:چطور از ۲ طبقه بالا بهت بگم الان میارمش
هاری:اوه سلام ارباب صبح بخیر همکار هاتون اومدن
یونگی:اوهوم خب مصاحبه و بحث رو شروع میکنیم"سرد"
سوهی:صبح بخیر صبح بخیر"خنده"
رئیس را:اوه سلام اون کیه ؟
سوهی:ایشون رو ارباب دیشب خریدن
رئیس را:جناب مین این یکی دیگه برای چیه میخواین به پدربزرگتون بگم؟
یونگی:این یکی مثل بقیه نیست که توی قمار ببرم اینو شخصا خریدم
رئیس را:برای چی؟
یونگی:میخواستم رفیق صمیمی پدرش رو بکشم ولی پدرش خبر داشت پس باهم معامله کردیم گفت اگر ازش پسرشو بخرم لو نمیده منو "سرد"
رئیس را:حالا اسم این پسر چیه
سوهی:قربان قربان
رئیس را:اذیتش نکن بالاخره امشب مهمونی خانوادگی هست میفهمیم کی هست
سوهی:چشم قربان
یونگی:امروزو استثنا قائل میشم برش گردون و بعد هم به جی هیون بگین بره وسایلش رو بیاره
جیمین:کتابام یادش نره"خوابالود"سوهی منو بزار زمین خودم میرم
سوهی:چشم قربان
جیمین:خداحافظ
پسر کوچک به سمت اتاقش رفت و دوباره خوابید بعد از ۱ ساعت وسایل رو اوردن و او هم از خواب بیدار شد قبل از اینکه ندیمه ای برای مرتب کردن وسایلش بیاید خودش همه کار رو کرد و بعد به سمت پایین حرکت کرد
سوهی:قربان بیدار شدین
جیمین:هوم
سوهی:میخواین یکی رو بفرستم اتاق رو مرتب کنه
جیمین:خودم مرتب کردم
"عکس اتاق رو میفرستم"
هاری:قربان برای ناهار چی میل دارین
جیمین:بهم نگین قربان بدم میاد
هاری:چشم قربان
جیمین:دوباره که گفتی
هاری:پس چی بگیم
جیمین:جوجه ، کوچولو ، موچی
هاری:خب موچی کوچولو چی برای ناهار میل داری
جیمین:کیمپاپ
هاری:حتما
جیمین:یه سوال کوچولو میشه یکی ندیمه های اینجا رو معرفی کنه
سوهی:من میگم خب قربان اون بادیگارد های دم در فقط محافظ هستن و اینایی که بیرون هستن هم مراقب هستن اونایی که داخل عمارت راه میرن برای شما همه کاری میکنن ندیمه ها هم از توی اشپزخونه شروع میکنم بیاین بریم
جیمین:باشه
"داخل اشپزخانه"
سوهی:ما اشپزخانه بزرگی داریم که مخفی هست همینطور که دارین میبینین و یک اشپزخونه برای زمانی که مرخصی هستیم وجود داره خب ایشون رئیس اشپزخونه خانم چئون سوجین هستن که فقط دستور میدن اینا هم ندیمه های اشپز خانه هستن که همه از نوار قرمز کنار لباسشون تشخیصشون میدن و اونایی هم که مشکی پوشیدن برای اوردن غذا هستن که از مرد گرفته تا زن فرقی نداره و خب داخل اشپزخونه فرعی هم ندیمه ها همین شکلی که ندیمه های اشپز خونه لباس پوشیدن میپوشن....
وارد اتاق خودش شد و از خستگی خوابش برد صبح هرکس میومد صدایش بزند پسرک کوچک بلند نمیشد پس دستور دادن تا ندیمه شخصی اش اورا به پایین بیاورد پسر کوچک در خوابالود ترین حالت ممکن روی کول ندیمه شخصی اش رفت و از پله ها به پایین رفتن
هاری:بیدار شد
سوهی:چطور از ۲ طبقه بالا بهت بگم الان میارمش
هاری:اوه سلام ارباب صبح بخیر همکار هاتون اومدن
یونگی:اوهوم خب مصاحبه و بحث رو شروع میکنیم"سرد"
سوهی:صبح بخیر صبح بخیر"خنده"
رئیس را:اوه سلام اون کیه ؟
سوهی:ایشون رو ارباب دیشب خریدن
رئیس را:جناب مین این یکی دیگه برای چیه میخواین به پدربزرگتون بگم؟
یونگی:این یکی مثل بقیه نیست که توی قمار ببرم اینو شخصا خریدم
رئیس را:برای چی؟
یونگی:میخواستم رفیق صمیمی پدرش رو بکشم ولی پدرش خبر داشت پس باهم معامله کردیم گفت اگر ازش پسرشو بخرم لو نمیده منو "سرد"
رئیس را:حالا اسم این پسر چیه
سوهی:قربان قربان
رئیس را:اذیتش نکن بالاخره امشب مهمونی خانوادگی هست میفهمیم کی هست
سوهی:چشم قربان
یونگی:امروزو استثنا قائل میشم برش گردون و بعد هم به جی هیون بگین بره وسایلش رو بیاره
جیمین:کتابام یادش نره"خوابالود"سوهی منو بزار زمین خودم میرم
سوهی:چشم قربان
جیمین:خداحافظ
پسر کوچک به سمت اتاقش رفت و دوباره خوابید بعد از ۱ ساعت وسایل رو اوردن و او هم از خواب بیدار شد قبل از اینکه ندیمه ای برای مرتب کردن وسایلش بیاید خودش همه کار رو کرد و بعد به سمت پایین حرکت کرد
سوهی:قربان بیدار شدین
جیمین:هوم
سوهی:میخواین یکی رو بفرستم اتاق رو مرتب کنه
جیمین:خودم مرتب کردم
"عکس اتاق رو میفرستم"
هاری:قربان برای ناهار چی میل دارین
جیمین:بهم نگین قربان بدم میاد
هاری:چشم قربان
جیمین:دوباره که گفتی
هاری:پس چی بگیم
جیمین:جوجه ، کوچولو ، موچی
هاری:خب موچی کوچولو چی برای ناهار میل داری
جیمین:کیمپاپ
هاری:حتما
جیمین:یه سوال کوچولو میشه یکی ندیمه های اینجا رو معرفی کنه
سوهی:من میگم خب قربان اون بادیگارد های دم در فقط محافظ هستن و اینایی که بیرون هستن هم مراقب هستن اونایی که داخل عمارت راه میرن برای شما همه کاری میکنن ندیمه ها هم از توی اشپزخونه شروع میکنم بیاین بریم
جیمین:باشه
"داخل اشپزخانه"
سوهی:ما اشپزخانه بزرگی داریم که مخفی هست همینطور که دارین میبینین و یک اشپزخونه برای زمانی که مرخصی هستیم وجود داره خب ایشون رئیس اشپزخونه خانم چئون سوجین هستن که فقط دستور میدن اینا هم ندیمه های اشپز خانه هستن که همه از نوار قرمز کنار لباسشون تشخیصشون میدن و اونایی هم که مشکی پوشیدن برای اوردن غذا هستن که از مرد گرفته تا زن فرقی نداره و خب داخل اشپزخونه فرعی هم ندیمه ها همین شکلی که ندیمه های اشپز خونه لباس پوشیدن میپوشن....
۴.۸k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.