فروختن پارت⁷↓
فروختن پارت⁷↓
ویو ا/ت
+تو یه چی کوک...
-مافیام
نفسم تو سینه حبس شد...پس درسته اون مافیاس
+مافیا؟!
-اره بزرگترین مافیای کره
+ اوه...
پس منم به بازیچه م...کاش هیچ وقت مامانم حالش بد نمیشد
-میدونم الان داری فک میکنی که تو بچه بازیچه ای ولی اینطور نیست...
+پس چرا منو از بابام خریدی
-من یه بار وقتی تو توی تاکسی بودی دیدم...واقعا خیلی خوشگل بودی و نمیتونستم از فکرت بیام بیرون...میدونی من تو کار مافیام اما برای تو نه...
×من عذر میخوام ولی تو اونو خریدی؟!
+اره...
×ولی چرا
-جیمین لطفا ساکت
×😕
+بسه من از اینجا میرم
-هی وایسا
داشتم میرفتم بیرون که یهو خوردم به یه چیزی...
بدون اینکه سرمو بیارم بالا
+معذرت میخوام
÷...
داشتم میرفتم که بازومو گرفت...برگشتمو نگاش کردم...
+گفتم که ببخشید
-هی تو داری چیکار میکنی
÷رو به من گفت:اسم من تهیونگه...میتونم شمارتو داشته باشم؟!
برای اینکه لج کوک رو درارم گفتم
+اره حتما
گوشیش رو داد و منم شمارمو زدم
*ممنون خانم خوشگل بعدا بهت زنگ میزنم
+او خوشحال میشم...
و رفت و روی یک میز نشست
کوک با عصبانیت اومد طرفم
-دختره ه.هرزه چرا شمارتو بهش دادی هاااا؟!
+شماره خودمه دلم خواست...
+میدونی اون از تو خیلی با ادب تر بود
-هیون الان میریم خونه
+من با تو جایی نمیام
منو بلند کرد و براید بغلم کرد
+هیییییی منو بذار زمیننن
-نمیخوام...
و منو سوار ماشین کرد
تو راه اصلا حرف نزدیم
-چرا شمارتو بهش دادی
+چون ازم خواست
-و منم از تو خواستم بهم اعتماد کنی ولی اینکارو نکردی
و شیشه که راننده رو از ما جدا میکرد رو داد بالا
+تو فقط منو برای ه.رزه بازیات وارد زندگی کردی
-چی
+تا حالا چند نفر زیر خوابت بودن؟!
+اونا بهت اعتماد کردن ؟
+منم جزوی از اونام منم یه زیر خواب بیشتر نیستم...این همه دختر چرا من
-ا/تتتتت
+....
-من تاحالا جز تو با کسی رابطه نداشتم...
+از کجا باور کنم
-اجوما از اول اینجا بوده...ازش بپرس
+ولی خب چرا منو وارد زندگیت کردی!!!!
-چون دوست دارمممم
+...🤨
-من تورو برای زیرخواب انتخاب نکردم
+خب پس چرا منو خریدی ها
-ایشششش...من میدونستم خانوادت اوضاع مالی خوبی ندارن و به پدرت گفتم که تورو بده به من تا بهش پول بدم پدرت قبول نکرد...منم تصمیم گرفتم دلتو بدست بیارم...اون روز تو اسانسور میخواستم باهات حرف بزنم که نشد...
+اما...اما تو یه مافیایی
-برای تو نه
+خودم پیامی که برات اومده بود رو خوندم...
*هی مافیای بزرگ کره چرا جواب نمیدی؟
من اومدم کره و الان شرکتتم...خوشحال میشم همو ملاقات کنیم*
-اون فقط به دوسته...
+دختره ؟!
-نه.
+ولی من نمیتونم عاشق یه قاتل بشم... یه قاتل رو دوست داشته باشم...
-متاسفم ولی قول میدم تو زندگی هیچی برات کم ندارم
+باشه
رسیدیم عمارت
+میدونی خونت خیلی قشنگه
-قبلا هم گفتم خونه ما
رفتیم بالا...
خونه در سکوت بود
+به اجوما میگم قهوه بیاری...شیرین یا تلخ ...
-شیرین با شکلات
+باش
+اجوما
ویو کوک
رفتم روی کاناپه نشستم...که یهو صدای جیغ شنیدم...چی صدای جیغ ا/ت بود
رفتم بالا دیدم ا/ت افتاده زمین داره گریه میکنه و نفس نفس میزنه
-خوبی
رفتم جلو
-چی؟!اجوماااااا
+اون تیر خورده کوک
-....
+یکی اونو کشته هققققق
-اروم باش آروم باش....
+چجوری آروم باشم وقتی یکی جلوی من مردهههههه
-زنگ میزنم دکتر شخصی و هیونگ بیان
چرا جواب نمیدنننن...ایشششش
-ا/ت من میرم دنبال هیونگ و دکتر همینجا بمون و مواظب باش
+اوکی
ویو ا/ت
همینجوری اونجا نشسته بودم که صدای در اومد فک کردم کوکه رفتم درو باز کردم
+هی تویی...همونی که تو کافه بود
ویو ا/ت
+تو یه چی کوک...
-مافیام
نفسم تو سینه حبس شد...پس درسته اون مافیاس
+مافیا؟!
-اره بزرگترین مافیای کره
+ اوه...
پس منم به بازیچه م...کاش هیچ وقت مامانم حالش بد نمیشد
-میدونم الان داری فک میکنی که تو بچه بازیچه ای ولی اینطور نیست...
+پس چرا منو از بابام خریدی
-من یه بار وقتی تو توی تاکسی بودی دیدم...واقعا خیلی خوشگل بودی و نمیتونستم از فکرت بیام بیرون...میدونی من تو کار مافیام اما برای تو نه...
×من عذر میخوام ولی تو اونو خریدی؟!
+اره...
×ولی چرا
-جیمین لطفا ساکت
×😕
+بسه من از اینجا میرم
-هی وایسا
داشتم میرفتم بیرون که یهو خوردم به یه چیزی...
بدون اینکه سرمو بیارم بالا
+معذرت میخوام
÷...
داشتم میرفتم که بازومو گرفت...برگشتمو نگاش کردم...
+گفتم که ببخشید
-هی تو داری چیکار میکنی
÷رو به من گفت:اسم من تهیونگه...میتونم شمارتو داشته باشم؟!
برای اینکه لج کوک رو درارم گفتم
+اره حتما
گوشیش رو داد و منم شمارمو زدم
*ممنون خانم خوشگل بعدا بهت زنگ میزنم
+او خوشحال میشم...
و رفت و روی یک میز نشست
کوک با عصبانیت اومد طرفم
-دختره ه.هرزه چرا شمارتو بهش دادی هاااا؟!
+شماره خودمه دلم خواست...
+میدونی اون از تو خیلی با ادب تر بود
-هیون الان میریم خونه
+من با تو جایی نمیام
منو بلند کرد و براید بغلم کرد
+هیییییی منو بذار زمیننن
-نمیخوام...
و منو سوار ماشین کرد
تو راه اصلا حرف نزدیم
-چرا شمارتو بهش دادی
+چون ازم خواست
-و منم از تو خواستم بهم اعتماد کنی ولی اینکارو نکردی
و شیشه که راننده رو از ما جدا میکرد رو داد بالا
+تو فقط منو برای ه.رزه بازیات وارد زندگی کردی
-چی
+تا حالا چند نفر زیر خوابت بودن؟!
+اونا بهت اعتماد کردن ؟
+منم جزوی از اونام منم یه زیر خواب بیشتر نیستم...این همه دختر چرا من
-ا/تتتتت
+....
-من تاحالا جز تو با کسی رابطه نداشتم...
+از کجا باور کنم
-اجوما از اول اینجا بوده...ازش بپرس
+ولی خب چرا منو وارد زندگیت کردی!!!!
-چون دوست دارمممم
+...🤨
-من تورو برای زیرخواب انتخاب نکردم
+خب پس چرا منو خریدی ها
-ایشششش...من میدونستم خانوادت اوضاع مالی خوبی ندارن و به پدرت گفتم که تورو بده به من تا بهش پول بدم پدرت قبول نکرد...منم تصمیم گرفتم دلتو بدست بیارم...اون روز تو اسانسور میخواستم باهات حرف بزنم که نشد...
+اما...اما تو یه مافیایی
-برای تو نه
+خودم پیامی که برات اومده بود رو خوندم...
*هی مافیای بزرگ کره چرا جواب نمیدی؟
من اومدم کره و الان شرکتتم...خوشحال میشم همو ملاقات کنیم*
-اون فقط به دوسته...
+دختره ؟!
-نه.
+ولی من نمیتونم عاشق یه قاتل بشم... یه قاتل رو دوست داشته باشم...
-متاسفم ولی قول میدم تو زندگی هیچی برات کم ندارم
+باشه
رسیدیم عمارت
+میدونی خونت خیلی قشنگه
-قبلا هم گفتم خونه ما
رفتیم بالا...
خونه در سکوت بود
+به اجوما میگم قهوه بیاری...شیرین یا تلخ ...
-شیرین با شکلات
+باش
+اجوما
ویو کوک
رفتم روی کاناپه نشستم...که یهو صدای جیغ شنیدم...چی صدای جیغ ا/ت بود
رفتم بالا دیدم ا/ت افتاده زمین داره گریه میکنه و نفس نفس میزنه
-خوبی
رفتم جلو
-چی؟!اجوماااااا
+اون تیر خورده کوک
-....
+یکی اونو کشته هققققق
-اروم باش آروم باش....
+چجوری آروم باشم وقتی یکی جلوی من مردهههههه
-زنگ میزنم دکتر شخصی و هیونگ بیان
چرا جواب نمیدنننن...ایشششش
-ا/ت من میرم دنبال هیونگ و دکتر همینجا بمون و مواظب باش
+اوکی
ویو ا/ت
همینجوری اونجا نشسته بودم که صدای در اومد فک کردم کوکه رفتم درو باز کردم
+هی تویی...همونی که تو کافه بود
۶.۶k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.