چند پارتی ته ته
⋆وقتی از سرکار میاد و تحریکه ولی دخترتون میگه باید با من فیلم ببینید
p2
تهیونگ خیلی اروم ا.ت رو براید بغل کرد از پشت یونجی رفت از راه پله بالا رفت و ا.ت رو گذاشت تو اتاق و درو قفل کرد و لباسشو در اورد
نهیونگ: شرمنده بیبی امشب دیگه کنترل ندارم رو خودم
ا.ت: اححح ددی منم نمیتونم طاقت بیارم(لباسشو در اورد)
تهیونگ روی ا.ت خوابید و محکم بغلش گرفت و شروع کرد خوردن زیر گلوش رو جوری م.ک میزد که خیلی سریع نا.له ا.ت بلند شد ...ا.ت دستاش رو توی موهای ددیش فرو کرد سرشو آورد سمت خودش و افتاد به جون لب.اش اما کمتر از ۱۰ ثانیه طعم خون توی دهن هر دوشون حس شد و شوقشون رو بیشتز کرد
تهیونگ مدام بدن ا.ت رو لمس میکرد تا اینکه رسید به سی..نههاش و محکم فشارشون داد که اح بلد ا.ت امد و ناخودآگاه دستشو کشید روی دیک ته که تهیونگ هم ناله خش داری کرد
تهیونگ: بیبی میدونستی ددی خیلی وقته تو کفته
ا.ت: هی ددی نگو که فکر کردی دیشب نفهمیدم چیکار میکردی(چشمک)
تهیونگ: خب چرا مرض داشتی کاری نمیکردی
ا.ت: میخواستم مشتاق ترت کنم(لبخند سک..سی)
تهیونگ از روی ا.ت بلند شد و از اتاق رفت بیرون و درم از پشت قفل کرد که ا.ت گیج شد اما دو دقیقه بعدش تهیونگ امد داخل
تهیونگ: ددی هوس ice kiss کرده
ا.ت بشعور فکر کردم ناراحتشدی رفتی
تهیونگ کی میتونه از این بیبی گرل سک..سی دست برداره که من دومیش باشم
ا.ت لبخندی زد و تهیونگ جلوش نشت و تیکه ها رو ریخت تو دهنش و یکمم ریخت تو دهن خودش و شروع کردن کیس رفتن
تهیونگ: اححححح خیلی خوبه(بعد از تموم شدن) (لباسای خودش و لباس زیرای ا.ت رو در اورد)
ا.ت با دیدن بدن ددیش که بزرگ تر از همیشه شده بود نا.له ای کرد و دستشو کشید روی س..ینه و شکم عظله ای شوهرش که نه نفس داغشو تیکه تیکه بیرون داد و سریع ا.ت رو خابوند رو تخت و پا..هاش رو از هم باز کرد
تهیونگ فقط دیوونه میکنی ادمو
با تموم شدن حرفش یکدفعه تموم دی,کشو وارد ا.ت کرد که جیغ ا.ت تا هفت اسمون رفت
ا.ت: آحآآآ ...ددی خ...خیلی بزرگ...ی د...درش بیار
ته: هاه هاه (نفس نفس زدن)خیلی...خیلی تنگی احح اح بیب....یونجی صدامونو میشنوه
ا.ت: اون الان غرق فیلمشه اححح....ددی خواهشادرش بیاررر
تهیونگ: اولین بارت که نیس ...چرا اینقدر سختته
ا.ت: از ...از هر بار بزرگتره
تهیونگ: .....کارت تمومه
تهیونگ مدام خودشو توی ا.ت تکون میداد و نا.له میکردن یکم که ا.ت عادت کرد تهیونگ سرعتشو بیشتر میکرد و صدای خوردن ب.دناشون به هم روانی بار عالی بود ....یهو ضربه های ته شدت گرفرت و تند تند توی بدن ا.ت کوب.ید
ا.ت اوففف ددی بیشتر میخوامش
اینقدر سنگینی تهیونگ زیاد شده باد که حتا تخت هم تکون میخورد
با ض.ربه اخر تهیونگ توی ا.ت ار..ضا شد و از کشید بیرونو انگشتشو روی پو..صی ا.ت تکون داد
ا.ت: آ..آآ...ن...نکن ددیییییی
با..
۳۰🖤
p2
تهیونگ خیلی اروم ا.ت رو براید بغل کرد از پشت یونجی رفت از راه پله بالا رفت و ا.ت رو گذاشت تو اتاق و درو قفل کرد و لباسشو در اورد
نهیونگ: شرمنده بیبی امشب دیگه کنترل ندارم رو خودم
ا.ت: اححح ددی منم نمیتونم طاقت بیارم(لباسشو در اورد)
تهیونگ روی ا.ت خوابید و محکم بغلش گرفت و شروع کرد خوردن زیر گلوش رو جوری م.ک میزد که خیلی سریع نا.له ا.ت بلند شد ...ا.ت دستاش رو توی موهای ددیش فرو کرد سرشو آورد سمت خودش و افتاد به جون لب.اش اما کمتر از ۱۰ ثانیه طعم خون توی دهن هر دوشون حس شد و شوقشون رو بیشتز کرد
تهیونگ مدام بدن ا.ت رو لمس میکرد تا اینکه رسید به سی..نههاش و محکم فشارشون داد که اح بلد ا.ت امد و ناخودآگاه دستشو کشید روی دیک ته که تهیونگ هم ناله خش داری کرد
تهیونگ: بیبی میدونستی ددی خیلی وقته تو کفته
ا.ت: هی ددی نگو که فکر کردی دیشب نفهمیدم چیکار میکردی(چشمک)
تهیونگ: خب چرا مرض داشتی کاری نمیکردی
ا.ت: میخواستم مشتاق ترت کنم(لبخند سک..سی)
تهیونگ از روی ا.ت بلند شد و از اتاق رفت بیرون و درم از پشت قفل کرد که ا.ت گیج شد اما دو دقیقه بعدش تهیونگ امد داخل
تهیونگ: ددی هوس ice kiss کرده
ا.ت بشعور فکر کردم ناراحتشدی رفتی
تهیونگ کی میتونه از این بیبی گرل سک..سی دست برداره که من دومیش باشم
ا.ت لبخندی زد و تهیونگ جلوش نشت و تیکه ها رو ریخت تو دهنش و یکمم ریخت تو دهن خودش و شروع کردن کیس رفتن
تهیونگ: اححححح خیلی خوبه(بعد از تموم شدن) (لباسای خودش و لباس زیرای ا.ت رو در اورد)
ا.ت با دیدن بدن ددیش که بزرگ تر از همیشه شده بود نا.له ای کرد و دستشو کشید روی س..ینه و شکم عظله ای شوهرش که نه نفس داغشو تیکه تیکه بیرون داد و سریع ا.ت رو خابوند رو تخت و پا..هاش رو از هم باز کرد
تهیونگ فقط دیوونه میکنی ادمو
با تموم شدن حرفش یکدفعه تموم دی,کشو وارد ا.ت کرد که جیغ ا.ت تا هفت اسمون رفت
ا.ت: آحآآآ ...ددی خ...خیلی بزرگ...ی د...درش بیار
ته: هاه هاه (نفس نفس زدن)خیلی...خیلی تنگی احح اح بیب....یونجی صدامونو میشنوه
ا.ت: اون الان غرق فیلمشه اححح....ددی خواهشادرش بیاررر
تهیونگ: اولین بارت که نیس ...چرا اینقدر سختته
ا.ت: از ...از هر بار بزرگتره
تهیونگ: .....کارت تمومه
تهیونگ مدام خودشو توی ا.ت تکون میداد و نا.له میکردن یکم که ا.ت عادت کرد تهیونگ سرعتشو بیشتر میکرد و صدای خوردن ب.دناشون به هم روانی بار عالی بود ....یهو ضربه های ته شدت گرفرت و تند تند توی بدن ا.ت کوب.ید
ا.ت اوففف ددی بیشتر میخوامش
اینقدر سنگینی تهیونگ زیاد شده باد که حتا تخت هم تکون میخورد
با ض.ربه اخر تهیونگ توی ا.ت ار..ضا شد و از کشید بیرونو انگشتشو روی پو..صی ا.ت تکون داد
ا.ت: آ..آآ...ن...نکن ددیییییی
با..
۳۰🖤
۱.۲k
۲۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.