آهنگ قلب من 🎼 ●Part 27●
(سانی)
گوشیم زنگ خورد ولی شماره ناشناس بودم کمی تردید کردم ولی تصمیم گرفتم جواب برم
سانی: بله
¿: به به خانم مین سانی
سانی: تو دیگه کی هستی؟
¿: کسی که قراره تورو هوشیار کنه
سانی: چی؟
¿: دختره خنگ تو داری دستی دستی شوهرتو میدی به یه ایدل بی استعداد بعد تازه میگی چی هه
سانی: ببخشید ولی من متوجه منظورتون نمیشم!!
¿: ببن تو یونگ نابی رو میشناسی؟
سانی: خب معلومه
¿: نظرت درباره اون چیه؟
سانی: خب اون دختر خوب و قشنگیه و استعداد خوبیم داره
¿: برای همین بهت میگن خنگ دیگه
سانی: چرا واضح حرفتو نمیزنی؟
¿: ببین اولا که اون دختر اصلا هم با استعداد نیست و با پول پدر مادر اومده بالا دوما همون دختر خوشگلی که داری ازش حرف میزنی داره شوهرتون اغفال میکنه و میخواد اون رو برای خودش بکنه
سانی: تو از کجا میدونی؟!
¿: فقط کافیه چشمت رو باز کنی و خوب به اطرافت دقت کنی ، یادته چند ماه پیش شوگا همش بهت میگفت مشکلی براش پیش اومده و نمیومد خونه
سانی: خب آره
¿: میدونی مشکلش نابی بوده
سانی: چی؟!
¿: هه بله تازه از خیلی چیزای دیگه خبر نداری مثلا اینکه شوگا اون دختر رو آورده توی واحد بغلیتون تا خودش از اون محافظت کنه یا مثلا اینکه بخاطر مشکل نابی شوگا همش اون رو میبره دکتر چون واسش نگرانه
سانی: تو چی داری میگی؟
¿: اگر باور نمیکنی به عکسایی که برات میفرستم نگاه کن الانم باید برم فقط زنگ زدم بهت هشدار بدم و البته پیشنهادیم برات دارم برای نابودی اون دختر هرزه که اگر خواستی بگو تا بهت بگمش فعلا بای
سانس گوشی رو از خودش فاصله داد و دید که نوتیف هایی از همون شماره براش اومده وارد برنامه شد و با عکسایی که دید خونش به جوش اومد
سانی: اون دختره لعنتی چطور جرعت کرده به شوهر من چشم داشته باشه عوضی
اون سریع دوباره با اون شماره تماس گرفت
¿: چیشد؟
سانی: پیشنهادتو بگو هرچی باشه من هستم
¿: افرین دختر خوب
اون شخص ناشناس نقششو برای سانی تعریف کرد
¿: فهمیدی؟
سانی: آره
¿: خوبه پس حواستو جمع کن گند نزنی بای
سانی گوشیشو بعد از اتمام تماس پرت کرد کنارش و برای اینکه شوگا شک نکنه به تلوزیون دیدنش ادامه داد
کپی ممنوع ❌
گوشیم زنگ خورد ولی شماره ناشناس بودم کمی تردید کردم ولی تصمیم گرفتم جواب برم
سانی: بله
¿: به به خانم مین سانی
سانی: تو دیگه کی هستی؟
¿: کسی که قراره تورو هوشیار کنه
سانی: چی؟
¿: دختره خنگ تو داری دستی دستی شوهرتو میدی به یه ایدل بی استعداد بعد تازه میگی چی هه
سانی: ببخشید ولی من متوجه منظورتون نمیشم!!
¿: ببن تو یونگ نابی رو میشناسی؟
سانی: خب معلومه
¿: نظرت درباره اون چیه؟
سانی: خب اون دختر خوب و قشنگیه و استعداد خوبیم داره
¿: برای همین بهت میگن خنگ دیگه
سانی: چرا واضح حرفتو نمیزنی؟
¿: ببین اولا که اون دختر اصلا هم با استعداد نیست و با پول پدر مادر اومده بالا دوما همون دختر خوشگلی که داری ازش حرف میزنی داره شوهرتون اغفال میکنه و میخواد اون رو برای خودش بکنه
سانی: تو از کجا میدونی؟!
¿: فقط کافیه چشمت رو باز کنی و خوب به اطرافت دقت کنی ، یادته چند ماه پیش شوگا همش بهت میگفت مشکلی براش پیش اومده و نمیومد خونه
سانی: خب آره
¿: میدونی مشکلش نابی بوده
سانی: چی؟!
¿: هه بله تازه از خیلی چیزای دیگه خبر نداری مثلا اینکه شوگا اون دختر رو آورده توی واحد بغلیتون تا خودش از اون محافظت کنه یا مثلا اینکه بخاطر مشکل نابی شوگا همش اون رو میبره دکتر چون واسش نگرانه
سانی: تو چی داری میگی؟
¿: اگر باور نمیکنی به عکسایی که برات میفرستم نگاه کن الانم باید برم فقط زنگ زدم بهت هشدار بدم و البته پیشنهادیم برات دارم برای نابودی اون دختر هرزه که اگر خواستی بگو تا بهت بگمش فعلا بای
سانس گوشی رو از خودش فاصله داد و دید که نوتیف هایی از همون شماره براش اومده وارد برنامه شد و با عکسایی که دید خونش به جوش اومد
سانی: اون دختره لعنتی چطور جرعت کرده به شوهر من چشم داشته باشه عوضی
اون سریع دوباره با اون شماره تماس گرفت
¿: چیشد؟
سانی: پیشنهادتو بگو هرچی باشه من هستم
¿: افرین دختر خوب
اون شخص ناشناس نقششو برای سانی تعریف کرد
¿: فهمیدی؟
سانی: آره
¿: خوبه پس حواستو جمع کن گند نزنی بای
سانی گوشیشو بعد از اتمام تماس پرت کرد کنارش و برای اینکه شوگا شک نکنه به تلوزیون دیدنش ادامه داد
کپی ممنوع ❌
۸۱.۰k
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۹۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.