تو مال منی. (پارت ۱۲)
#You'r_mine❤️🩹🫂✨
Part:12✨
#تو_مال_منی❤️🩹🫂✨
پارت:12✨
[شب]
[ویو ا.ت]
شب شده بود.
رفتم داخل اتاقم و شروع کردم به آماده شدن.
لباسامو عوض کردم و رفتم جلوی آیینه نشستم و موهامو شونه کردم بعد دم اسبی بستمش.
یه میکاپ لایت کردم و بعد گفتم:
یونا آماده ای؟؟؟
یونا: آرع من آمادم...[متعجب]چقد خوشگل شدییی.
توام خوشگل شدی [لبخند]
جین: خانوما حاضرین؟؟
ا.ت و یونا: آرهه.
رفتیم پایین با جونگکوک مواجه شدم که با یه تیپ کاملا سیاه و جذاب بهم نگاه میکرد.
لبخند زدم و رفتم سمتش.
-خوشگلتر شدی لیدی من[نیشخند]
تو برا کی جذاب کردی؟؟هومم؟؟
-برا زنم تو برا کی خوشگل کردی؟؟
برا ددیم[لبخند]
-ددیت کیه؟؟[شیطون]
آقای جئون جونگکوگ جذاب[خنده]
-خیله خب بریم..
بریممم
جین: ما با ماشین خودمون پشت سر شما میایم فقط جونگکوک آروم نرون رو مخمم نرو.
-باشه..[پوزخند]
از قیافه اش معلوم بود میخواد کرم بریزه منم که پایه بودم.
رفتم نشستم تو ماشین جونگکوک ام نشست و بعد حرکت کرد.
سوکجین ام پشت سر ما میروند.
جونگکوک خیلی آروم ماشینو میروند.
سوکجین همش بوق میزد و میگفت دستم بهت برسه تیکه تیکت میکنم.
منم هی میخندیدم.
وای جونگکوک روده بر شدممم.[خنده]
-مث اینکه باید گاز بدیم[خنده]
آره گاز بده
پاشو گذاشت رو گاز و گاز داد.
خیلی تند میرفت.
گفتم:
مواظب باش!
-مواظبم بیبی[نیشخند]
یکم آروم برو الان تصادف میکنیما.
-نه باب....
داشت بیشتر گاز میداد که
یهو.......
[ادامه دارد...]
شرط : ۱۹ لایک
Part:12✨
#تو_مال_منی❤️🩹🫂✨
پارت:12✨
[شب]
[ویو ا.ت]
شب شده بود.
رفتم داخل اتاقم و شروع کردم به آماده شدن.
لباسامو عوض کردم و رفتم جلوی آیینه نشستم و موهامو شونه کردم بعد دم اسبی بستمش.
یه میکاپ لایت کردم و بعد گفتم:
یونا آماده ای؟؟؟
یونا: آرع من آمادم...[متعجب]چقد خوشگل شدییی.
توام خوشگل شدی [لبخند]
جین: خانوما حاضرین؟؟
ا.ت و یونا: آرهه.
رفتیم پایین با جونگکوک مواجه شدم که با یه تیپ کاملا سیاه و جذاب بهم نگاه میکرد.
لبخند زدم و رفتم سمتش.
-خوشگلتر شدی لیدی من[نیشخند]
تو برا کی جذاب کردی؟؟هومم؟؟
-برا زنم تو برا کی خوشگل کردی؟؟
برا ددیم[لبخند]
-ددیت کیه؟؟[شیطون]
آقای جئون جونگکوگ جذاب[خنده]
-خیله خب بریم..
بریممم
جین: ما با ماشین خودمون پشت سر شما میایم فقط جونگکوک آروم نرون رو مخمم نرو.
-باشه..[پوزخند]
از قیافه اش معلوم بود میخواد کرم بریزه منم که پایه بودم.
رفتم نشستم تو ماشین جونگکوک ام نشست و بعد حرکت کرد.
سوکجین ام پشت سر ما میروند.
جونگکوک خیلی آروم ماشینو میروند.
سوکجین همش بوق میزد و میگفت دستم بهت برسه تیکه تیکت میکنم.
منم هی میخندیدم.
وای جونگکوک روده بر شدممم.[خنده]
-مث اینکه باید گاز بدیم[خنده]
آره گاز بده
پاشو گذاشت رو گاز و گاز داد.
خیلی تند میرفت.
گفتم:
مواظب باش!
-مواظبم بیبی[نیشخند]
یکم آروم برو الان تصادف میکنیما.
-نه باب....
داشت بیشتر گاز میداد که
یهو.......
[ادامه دارد...]
شرط : ۱۹ لایک
۵.۵k
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.