فیک عضو هشتم(part10)
فیک عضو هشتم(part10)
جیمین:دوستان یک دقیقه بیاین
«رفتن توی اتاق کارجیمین»
کوک:چی شده جیمین؟
جیمین:بچه ها ا.ت پریوده
جین:تو از کجا میدونی؟
جیمین:خب من تاریخش رو حفظم:/
شوگا:میدونستم
جی هوپی:خب حالا باید چیکار کنیم؟
تهیونگ:خب الان هرکسی یک کاربر باید انجام بده نامجون تو و ا.ت خیلی باهم کتاب میخونین چند تا کتاب که دوست داره رو براش بیار جین میخوام کلی غذای مقوی درست کنی شوگا تو لباس های گرم براش تهیه کن هوپی و جیمین میخوام براش خوراکی بخرین و منو کوک هم وسایل لازم رو براش میگیریم اوکی؟
اعضا:آره حله
ویو ا.ت
رو مبل نشسته بودم و میخواستم زنگ بزنم سولی «سولی دوست صمیمیه ا.ت که از کلاس چهارم باهم بودن»که زنگ خونه خورد در رو باز کردم که با اعضایی که دشتاشون پر بود مواجه شدم خندم گرفت
ا.ت:اینجا چیکار میکنین«تعجب وخنده ی ریز»
جیمین:خب ما میدونیم برای چی امروز نیمدی و خواستیم کم کنیم«خنده ضایع»
ا.ت:اووو مرسی«ذوق»
ویو کوک
خیلی بیحال بود و این آزارم میداد یک پلاستیک بود دستم که توش یکم دارو بود برای رفع دل درد دادم بهش
ویو ته
انگار خیلی حالش بد بود ناراحت شدم ولی به روم نیاوردم پلاستیک دستم توش چند بسته پد و یکدونه پالشت بود که برای این تایم بود و دادم بهش
ویو جیمین
خیلی بی حال بود از چهرش مشخص بود توی پلاستیک براش آبمیوه و قهوه و چیزای گرم بود و میدونستم چه نوشیدنی های دوست داره براش گرفتم و دادم بهش
ویو هوپی
از صورتش انگار خیلی درد داشت توی پلاستیک شیرینی و و پاستیل و چیزایی که ا.ت دوست داشت بود و دادم بهش
ویو شوگا
از خنده های بیحالش معلوم بود خنده هاش فیکه توی پلاستیک چند تا هودی و شلوار و لباس های که گرم بود گذاشته بودم و دادم دستش
ویو جین
از قیافش معلوم بود که خوب غذا نخورده منم براش کیمچی رامیون و... درست کرده بودم و بهش دادم گفتم خوب غذا بخوره
ویو نامجون
قیافش خیلی بیحال بود باعث میشد ناراحت بشم چند تا کتاب فانتزی براش آوردم چون میدونستم دوست داره و دادم بهش
ا.ت: ...
ساری که کم بود 😁🤭
اگه قلط املایی داشت بگین و سوال داشتین بپرسین 🪐⭐
از الان شرط میزارم دیگه چون حمایت نمیکنین
شرط:کامنت:۵ لایک:۷
ببخشید شرط ها زیاده✨🤍
جیمین:دوستان یک دقیقه بیاین
«رفتن توی اتاق کارجیمین»
کوک:چی شده جیمین؟
جیمین:بچه ها ا.ت پریوده
جین:تو از کجا میدونی؟
جیمین:خب من تاریخش رو حفظم:/
شوگا:میدونستم
جی هوپی:خب حالا باید چیکار کنیم؟
تهیونگ:خب الان هرکسی یک کاربر باید انجام بده نامجون تو و ا.ت خیلی باهم کتاب میخونین چند تا کتاب که دوست داره رو براش بیار جین میخوام کلی غذای مقوی درست کنی شوگا تو لباس های گرم براش تهیه کن هوپی و جیمین میخوام براش خوراکی بخرین و منو کوک هم وسایل لازم رو براش میگیریم اوکی؟
اعضا:آره حله
ویو ا.ت
رو مبل نشسته بودم و میخواستم زنگ بزنم سولی «سولی دوست صمیمیه ا.ت که از کلاس چهارم باهم بودن»که زنگ خونه خورد در رو باز کردم که با اعضایی که دشتاشون پر بود مواجه شدم خندم گرفت
ا.ت:اینجا چیکار میکنین«تعجب وخنده ی ریز»
جیمین:خب ما میدونیم برای چی امروز نیمدی و خواستیم کم کنیم«خنده ضایع»
ا.ت:اووو مرسی«ذوق»
ویو کوک
خیلی بیحال بود و این آزارم میداد یک پلاستیک بود دستم که توش یکم دارو بود برای رفع دل درد دادم بهش
ویو ته
انگار خیلی حالش بد بود ناراحت شدم ولی به روم نیاوردم پلاستیک دستم توش چند بسته پد و یکدونه پالشت بود که برای این تایم بود و دادم بهش
ویو جیمین
خیلی بی حال بود از چهرش مشخص بود توی پلاستیک براش آبمیوه و قهوه و چیزای گرم بود و میدونستم چه نوشیدنی های دوست داره براش گرفتم و دادم بهش
ویو هوپی
از صورتش انگار خیلی درد داشت توی پلاستیک شیرینی و و پاستیل و چیزایی که ا.ت دوست داشت بود و دادم بهش
ویو شوگا
از خنده های بیحالش معلوم بود خنده هاش فیکه توی پلاستیک چند تا هودی و شلوار و لباس های که گرم بود گذاشته بودم و دادم دستش
ویو جین
از قیافش معلوم بود که خوب غذا نخورده منم براش کیمچی رامیون و... درست کرده بودم و بهش دادم گفتم خوب غذا بخوره
ویو نامجون
قیافش خیلی بیحال بود باعث میشد ناراحت بشم چند تا کتاب فانتزی براش آوردم چون میدونستم دوست داره و دادم بهش
ا.ت: ...
ساری که کم بود 😁🤭
اگه قلط املایی داشت بگین و سوال داشتین بپرسین 🪐⭐
از الان شرط میزارم دیگه چون حمایت نمیکنین
شرط:کامنت:۵ لایک:۷
ببخشید شرط ها زیاده✨🤍
۴.۰k
۱۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.