پسردختر زیبایی رادید،شیفتش شد،چندساعتی باهم توخیابون قدم
پسردختر زیبایی رادید،شیفتش شد،چندساعتی باهم توخیابون قدم میزدن که یهویه بنزگرون قیمت جلوی پاشون ترمززد دختره به پسره گفت:خوشگذشت ولی دیگه نمیتونم همیشه پیاده راه برم بای.
نشست توی ماشین راننده بهش گفت:خانم ببخشیدمن راننده این آقاهستم لطفاپیاده شید
نشست توی ماشین راننده بهش گفت:خانم ببخشیدمن راننده این آقاهستم لطفاپیاده شید
۱.۳k
۲۵ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.