نامه گل آلود ایوبی با طعم زنده باد مخالف من
نامه گلآلود ایوبی با طعم زنده باد مخالف من
رئیس سازمان سینمایی در حالی در نامه تبریکش به شهاب حسینی و اصغر فرهادی از تیتر آب را گل نکنیم استفاده کرد که در پاراگراف طولانی انتهای نامه اش تلویحا هیچ کدام از مخالفانش را از گزند طعنه و کنایه مصون نگذاشت.
بهروز افخمی و همه رسانه هایی که خبر سرمایه گذار قطری فیلم فروشنده را انعکاس داده بودند نیز از لطف جناب ایوبی بی بهره نمانده اند.
حجت الله ایوبی در حالی تلویحا در نامه اش به اعتراضهای خیالی نسبت به جایزه فیلم فروشنده در کن واکنش نشان می دهد که در عالم واقع تا به حال هیچ گونه سخن یا مطلب منفی درباره این اتفاق سینمایی در رسانه ها مشاهده نشده است.
پاراگراف گل آلوده ایوبی را در زیر می خوانید:
«و چه غوغایی است در کوچه پس کوچه های وسواس و دلهره. و چه درد بی درمانی است وسوسه. می تراشد بهانه ها.
دگرتاش می شود. دگرباش می بیند.
می خزد به گوشه های تاریک و می گریزد از روشنایی و نور.
با اخم و دلهره می بندد راه را بر لبخند و شکوفه ها. و این است داستان ما. داستان وسوسه ها.
پیدا کنید یک نخل بی حاشیه را! اسکار بی مسئله را. خون می چکد از چشمان حیرت زده سیمرغها. خرس ونیز را هم توان گذر از این کوچه های مهیب و سخت نیست. تیرهایی که پیوسته از کمان عقده ها و کینه ها می جهد و زخمی می کند شکوفه را.
و چه دلها که شکسته می شود و چه اشکها که ریخته می شود. و چه سنگ می شود دلهای بیمار سرشار از وسواس و کینه ها. لابی گرانِ مرگِ سینما، شکارچیان شادی و خنده ها در کمین اند.
در لابلای متن ها، در دوحه و قطر در پی ردی، نشانه ای، رمزی، دگرباشی شاید. که گِل کنند این آب زلال و زیبا را. و دانسته یا ندانسته هم نوا شوند با آنها که به خشم آمدند از نابودی همه دارائی هایشان. کودک کشان مست. فرزندان بولهب.
دشمنان آب. با آنها که می کوشند به جهل، تا گِل کنند سرچشمه ها و جویها را. تا بخشکانند نخل ها و سپیدارها را»
رئیس سازمان سینمایی در حالی در نامه تبریکش به شهاب حسینی و اصغر فرهادی از تیتر آب را گل نکنیم استفاده کرد که در پاراگراف طولانی انتهای نامه اش تلویحا هیچ کدام از مخالفانش را از گزند طعنه و کنایه مصون نگذاشت.
بهروز افخمی و همه رسانه هایی که خبر سرمایه گذار قطری فیلم فروشنده را انعکاس داده بودند نیز از لطف جناب ایوبی بی بهره نمانده اند.
حجت الله ایوبی در حالی تلویحا در نامه اش به اعتراضهای خیالی نسبت به جایزه فیلم فروشنده در کن واکنش نشان می دهد که در عالم واقع تا به حال هیچ گونه سخن یا مطلب منفی درباره این اتفاق سینمایی در رسانه ها مشاهده نشده است.
پاراگراف گل آلوده ایوبی را در زیر می خوانید:
«و چه غوغایی است در کوچه پس کوچه های وسواس و دلهره. و چه درد بی درمانی است وسوسه. می تراشد بهانه ها.
دگرتاش می شود. دگرباش می بیند.
می خزد به گوشه های تاریک و می گریزد از روشنایی و نور.
با اخم و دلهره می بندد راه را بر لبخند و شکوفه ها. و این است داستان ما. داستان وسوسه ها.
پیدا کنید یک نخل بی حاشیه را! اسکار بی مسئله را. خون می چکد از چشمان حیرت زده سیمرغها. خرس ونیز را هم توان گذر از این کوچه های مهیب و سخت نیست. تیرهایی که پیوسته از کمان عقده ها و کینه ها می جهد و زخمی می کند شکوفه را.
و چه دلها که شکسته می شود و چه اشکها که ریخته می شود. و چه سنگ می شود دلهای بیمار سرشار از وسواس و کینه ها. لابی گرانِ مرگِ سینما، شکارچیان شادی و خنده ها در کمین اند.
در لابلای متن ها، در دوحه و قطر در پی ردی، نشانه ای، رمزی، دگرباشی شاید. که گِل کنند این آب زلال و زیبا را. و دانسته یا ندانسته هم نوا شوند با آنها که به خشم آمدند از نابودی همه دارائی هایشان. کودک کشان مست. فرزندان بولهب.
دشمنان آب. با آنها که می کوشند به جهل، تا گِل کنند سرچشمه ها و جویها را. تا بخشکانند نخل ها و سپیدارها را»
۵۲۹
۰۶ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.