سناریو
وقتی ۳ نصف شب بیدار میشی و دیگه خوابت نمیاد 😈
نامجون :میخوای برات داستان بخونم
ا/ت: آره
بلند میشه بره کتاب و بیاره که گلدونی که مامانت داده بود میشکنه و دیگه کتاب نمیخوای و تاصبح تو خونه دنبالش میکنی😈
جین: هندسامم بخوام دیگه اگه نخوابی من چگونه برم فردا کمپانی هان
ا/ت: باشه بخواب
جین: مرسی قربونت برم 😈
جیمین: باشه خودت خاصی (منحرف نشید) قلقلکش داد ا ت تا صبح خندید بعد ساعت ۴ خوابید 😈
ات شو گارو تکنون میده
شوگا: هان چیه
ا/ت: من خوابم نمیاد
شوگا : به من چه
ات ولش میکنه میره پایین فیلم میبینه😈
جیهوپ پا میشه اعداهای خنده دار در میاره که ات خوابش میگیره بعد خوش میاره میخوابه😈
تهیونگ محکم بغلش میکنه و میخوابم😈
جونکوک: بله
ات: من خوابم نمیاد
جونکوک: به من چه ن ن وایسا تو گفتی خوابت نمیاد
ات: آره
جونکوک : ات جونم عزیزم
ات: نه ا صلا فکرشم نکن
جونکوک : خوب من بیدار کردی حالا نمیزاری
ات؛ولش کن اصلا برو بخواب ببین منم رفتم
جونکوک برایش حداقل آهنگ خوند که خوابش برد😈
نامجون :میخوای برات داستان بخونم
ا/ت: آره
بلند میشه بره کتاب و بیاره که گلدونی که مامانت داده بود میشکنه و دیگه کتاب نمیخوای و تاصبح تو خونه دنبالش میکنی😈
جین: هندسامم بخوام دیگه اگه نخوابی من چگونه برم فردا کمپانی هان
ا/ت: باشه بخواب
جین: مرسی قربونت برم 😈
جیمین: باشه خودت خاصی (منحرف نشید) قلقلکش داد ا ت تا صبح خندید بعد ساعت ۴ خوابید 😈
ات شو گارو تکنون میده
شوگا: هان چیه
ا/ت: من خوابم نمیاد
شوگا : به من چه
ات ولش میکنه میره پایین فیلم میبینه😈
جیهوپ پا میشه اعداهای خنده دار در میاره که ات خوابش میگیره بعد خوش میاره میخوابه😈
تهیونگ محکم بغلش میکنه و میخوابم😈
جونکوک: بله
ات: من خوابم نمیاد
جونکوک: به من چه ن ن وایسا تو گفتی خوابت نمیاد
ات: آره
جونکوک : ات جونم عزیزم
ات: نه ا صلا فکرشم نکن
جونکوک : خوب من بیدار کردی حالا نمیزاری
ات؛ولش کن اصلا برو بخواب ببین منم رفتم
جونکوک برایش حداقل آهنگ خوند که خوابش برد😈
۴.۶k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳