part ①②
از زبان ا.ت
بابای کوک : من کار دارم باید برم 🗿
(میخواد بره که بیشتر نریده شده بش 😔)
پدر کوک رف و میخواستم بشینم اشتباهی نشستم رو پاهای کوک
( و جین و جیوو هم از فرست استفاده کردن و ازشون ی عکس قشنگ گرفتن🌚✨)
جیوو : ای جان چ عکس قشنگی شد 🌚
بلند شدم و با صورتی سرخ ب جیوو و جین نگا کردم
جیوو: خیلی قشنگ شد باید بزارم بکگراندم
ا.ت : جیوو گونخور
جیوو : خو راس میگم
یه نفس عمیق کشیدم
ا.ت : اوکیی...ما دیگه میریم خونه دیر وقته
کوک : وایسا خودم میرسونمتون
ا.ت : نمیخواد..بیرون ی سری کار دارم باید انجام بدم
کوک : به هر حال تنها نمیتونید برید تا ی جایی با یکی از بادیگاردا برید.
ا.ت: باشه جیوو بریم
جیوو: باشه
تو راهم رفتم بازار ی لباس گرانج و چاقو خریدم
ا.ت: فردا ی نقشه دارم واسشون
جیوو : چکار میخوای بکنی
ا.ت: کاری نمیکنم فقد میخوام بترسونمشون
جیوو: اوکی
ا.ت : ک بفهمن پاستوریزه نازک نارنجی کیه
جیوو: باشه پاستوریزه حالا بیا بریم خونه 🗿
ا.ت :خودت برو من هنوز کارم تموم نشد بعدا خودم میام
جیوو: نه خیر تنهات تمیزترم
ا.ت : اوکی پس صبر کن تا کارم تموم شه
رفتم واس لبم پرسینگ زدم
جیوو : بد گرل داری چکار میکنی
ا.ت : دارم ی گوهی واس خودم میخورم کیوت نباشم
جیوو: صحیح...شبیه بدگرلا شدی
ا.ت : میدونم 🌚...میگم تتو بزنم یا بزارم ی وقت دیگه( بچه الان میرینه ب خودش😔)
جیوو:بچه بیا برو درستو بخون...ی تتو موقت بگیر با تف بچسبون به دستت دیگه نمیخواد پوستتتو خراب کنی
ا.ت : تولوخودااا🥺
جیوو : بزن..ولی منم میزنم
رفتیم باهم تتو زدیم
ا.ت : عی جان
جیوو : بدگرل خودمی اصلا
ا.ت : دو عدد بدگرل🌚
جیوو : یس
ا.ت: میتونم از الان قیافه هاشونو تصور کنم 🌚
جیوو: کش میاد...ولی ساعت ۲ و نیم شبه ما باید ساعت ۶ ونیم بیدار شیم 🗿🤌🏻
جیوو:اره 🌚
ا.ت : اوکی بریم دیگه🌚
بابای کوک : من کار دارم باید برم 🗿
(میخواد بره که بیشتر نریده شده بش 😔)
پدر کوک رف و میخواستم بشینم اشتباهی نشستم رو پاهای کوک
( و جین و جیوو هم از فرست استفاده کردن و ازشون ی عکس قشنگ گرفتن🌚✨)
جیوو : ای جان چ عکس قشنگی شد 🌚
بلند شدم و با صورتی سرخ ب جیوو و جین نگا کردم
جیوو: خیلی قشنگ شد باید بزارم بکگراندم
ا.ت : جیوو گونخور
جیوو : خو راس میگم
یه نفس عمیق کشیدم
ا.ت : اوکیی...ما دیگه میریم خونه دیر وقته
کوک : وایسا خودم میرسونمتون
ا.ت : نمیخواد..بیرون ی سری کار دارم باید انجام بدم
کوک : به هر حال تنها نمیتونید برید تا ی جایی با یکی از بادیگاردا برید.
ا.ت: باشه جیوو بریم
جیوو: باشه
تو راهم رفتم بازار ی لباس گرانج و چاقو خریدم
ا.ت: فردا ی نقشه دارم واسشون
جیوو : چکار میخوای بکنی
ا.ت: کاری نمیکنم فقد میخوام بترسونمشون
جیوو: اوکی
ا.ت : ک بفهمن پاستوریزه نازک نارنجی کیه
جیوو: باشه پاستوریزه حالا بیا بریم خونه 🗿
ا.ت :خودت برو من هنوز کارم تموم نشد بعدا خودم میام
جیوو: نه خیر تنهات تمیزترم
ا.ت : اوکی پس صبر کن تا کارم تموم شه
رفتم واس لبم پرسینگ زدم
جیوو : بد گرل داری چکار میکنی
ا.ت : دارم ی گوهی واس خودم میخورم کیوت نباشم
جیوو: صحیح...شبیه بدگرلا شدی
ا.ت : میدونم 🌚...میگم تتو بزنم یا بزارم ی وقت دیگه( بچه الان میرینه ب خودش😔)
جیوو:بچه بیا برو درستو بخون...ی تتو موقت بگیر با تف بچسبون به دستت دیگه نمیخواد پوستتتو خراب کنی
ا.ت : تولوخودااا🥺
جیوو : بزن..ولی منم میزنم
رفتیم باهم تتو زدیم
ا.ت : عی جان
جیوو : بدگرل خودمی اصلا
ا.ت : دو عدد بدگرل🌚
جیوو : یس
ا.ت: میتونم از الان قیافه هاشونو تصور کنم 🌚
جیوو: کش میاد...ولی ساعت ۲ و نیم شبه ما باید ساعت ۶ ونیم بیدار شیم 🗿🤌🏻
جیوو:اره 🌚
ا.ت : اوکی بریم دیگه🌚
۷۵.۲k
۰۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.