پارت ۱
چند روزی بود که او خود را در اتاقش حبس کرده بود به بهانه درس ! اتاق کجا بود راستش بیشتر شبیه انباری بود برای دختر عمو هایش هر چیز نمی خواستند را در اتاق ات پرت می کردند.
چند روز قبل ......
(زن عموی ات رو با ز٫ع نشون میدم)
ز٫ع:خفه شو دختره احمق تو هم مثل مادر هرزه ت هستی برو تو اتاقت تو غلط می کنی اگه درمورد این کتک ها به عموت بگی تیکه تیکت می کنم فهمیدی
ات:بمیری هم با اون پسر خنگ هولت ازدواج نمی کنم اگه راست میگی حاضری دخترات به عقد همچین پسری دراد (با گریه)
ز٫ع:گمشو اتاقت (با داد)
زمان حال
ز٫ع:بیا غذا بخور ات
ات:اومدم،سلام عمو
ع:فکرات رو کردی
ات:ع..عمو م..من م.م.میخوام ادامه تحصیل بدم
(دختر عموهای ات رونا دینا)
رونا:خیلی هم درسات خوبه
ع:دخترم
رونا:باباییی
بعد شام ویو ات
وارد اتاقش می شود قلبش مدت هاست که زیر پای تمام اعضای این خانواده له می شود غم مادرش او را هر روز زنده می کند و می میراند او را چرا از مادرش جدا کردند ...
مامانیییی(جیغ)
دخترم ات نههههههه ولمممم کنیددددد (با داد)
مامانننننننن
از خواب می پرد تنش داغ است و عرق از سر و رویش می ریزد .....
ادامه دارد
چند روز قبل ......
(زن عموی ات رو با ز٫ع نشون میدم)
ز٫ع:خفه شو دختره احمق تو هم مثل مادر هرزه ت هستی برو تو اتاقت تو غلط می کنی اگه درمورد این کتک ها به عموت بگی تیکه تیکت می کنم فهمیدی
ات:بمیری هم با اون پسر خنگ هولت ازدواج نمی کنم اگه راست میگی حاضری دخترات به عقد همچین پسری دراد (با گریه)
ز٫ع:گمشو اتاقت (با داد)
زمان حال
ز٫ع:بیا غذا بخور ات
ات:اومدم،سلام عمو
ع:فکرات رو کردی
ات:ع..عمو م..من م.م.میخوام ادامه تحصیل بدم
(دختر عموهای ات رونا دینا)
رونا:خیلی هم درسات خوبه
ع:دخترم
رونا:باباییی
بعد شام ویو ات
وارد اتاقش می شود قلبش مدت هاست که زیر پای تمام اعضای این خانواده له می شود غم مادرش او را هر روز زنده می کند و می میراند او را چرا از مادرش جدا کردند ...
مامانیییی(جیغ)
دخترم ات نههههههه ولمممم کنیددددد (با داد)
مامانننننننن
از خواب می پرد تنش داغ است و عرق از سر و رویش می ریزد .....
ادامه دارد
۴.۰k
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.