سید امیر سیاح
سید امیر سیاح
اخیرا در گروهی تلگرامی، بحث نقش آقای #هاشمی در اقتصاد و #جامعه_ایران شد. دوستی اشکال آقای هاشمی را دوری از مردم و #تجملگرایی در زندگی شخصی اش دانست.
در پاسخ یادآوری کردم:
ایراد اساسی به آقای هاشمی، سلوک و زندگی تجملی شخصی اش نبود. هرچند آن هم برای یک روحانی و مسئول ارشد جمهوری اسلامی عیب بزرگی است.
اشکال و جرم اصلی آقای هاشمی، تخریب #ارزشهای_فرهنگی_معنوی ایجاد شده از دهه اول انقلاب است.
در دهه اول انقلاب، بخش موثری از مردم، چنان شیفته آرمانهای انقلاب بودند که خانواده شان را می گذاشتند و برای حفظ میهن اسلامی، تن به گلوله می سپردند. بقیه هم بجز قلیلی، در داخل تنگناهای اقتصادی را تحمل می کردند و نسبتا راضی بودند.
بعد از جنگ و همزمان با فروپاشی کمونیسم، آقای هاشمی به اشتباه، تصور کرد الگوی #اقتصادآزاد پیروز شده و لذا آن را بدون توجه به اقتضائات فرهنگی اجتماعی ایران، به اقتصاد و مناسبات مردم تحمیل کرد.
در اوایل دهه 70، افکار عمومی با سیاستهای اقتصادی #دولت_سازندگی همراهی نمی کردند(هفته نامه #گل_آقا و روزنامه #سلام بخشی از این مقاومت عمومی را نمایندگی می کردند). در آن شرایط، آقای هاشمی برای شکستن مقاومت مردم در برابر اقتصادآزاد، سعی کرد فرهنگ مردم را هم عوض کند. در نتیجه تلاش کرد فرهنگ #مسئولیت_اجتماعی بالا و ایثار و معنویت را کم رنگ و فرهنگ #فردگرایی و #خودخواهی مورد نیاز #بازار_آزاد را جایگزین آن کند.
آقای هاشمی و تیم اقتصادی اش تصور می کردند با ساختن سد و جاده و نیروگاه و پالایشگاه، ایران #توسعه یافته می شود. به ایشان و دولتشان یادآوری شد که توسعه، از #فرهنگ شروع می شود، اما دهان #منتقد (مرحوم دکتر #عظیمی) را بستند.
مصادیق بلایی که آقای هاشمی بر سر جامعه ایران فرودآورد و فرایند و آثار آن را آقای پروفسور #رفیع_پور در کتاب #توسعه_و_تضاد، شرح داده اند.
نتیجه آنکه بعد از سالهای دهه70، مسئولیت اجتماعی روز به روز کم رنگ تر و روحیه #حرص و #مصرفگرایی و #فقر_احساسی روز به روز پررنگتر شد و دولتها هرچقدر خدمت کردند و #رفاه و استفاده از تجهیزات #مدرن هرچقدر بیشتر شد(تلویزیونهای سیاه و سفید، رنگی و پیکانها پراید و... شد)، اما #رضایت_عمومی بالاتر نرفت و در بلند مدت، جامعه ایران در دور باطل توسعه نیافتگی بیشتر فرو رفت.
اخیرا در گروهی تلگرامی، بحث نقش آقای #هاشمی در اقتصاد و #جامعه_ایران شد. دوستی اشکال آقای هاشمی را دوری از مردم و #تجملگرایی در زندگی شخصی اش دانست.
در پاسخ یادآوری کردم:
ایراد اساسی به آقای هاشمی، سلوک و زندگی تجملی شخصی اش نبود. هرچند آن هم برای یک روحانی و مسئول ارشد جمهوری اسلامی عیب بزرگی است.
اشکال و جرم اصلی آقای هاشمی، تخریب #ارزشهای_فرهنگی_معنوی ایجاد شده از دهه اول انقلاب است.
در دهه اول انقلاب، بخش موثری از مردم، چنان شیفته آرمانهای انقلاب بودند که خانواده شان را می گذاشتند و برای حفظ میهن اسلامی، تن به گلوله می سپردند. بقیه هم بجز قلیلی، در داخل تنگناهای اقتصادی را تحمل می کردند و نسبتا راضی بودند.
بعد از جنگ و همزمان با فروپاشی کمونیسم، آقای هاشمی به اشتباه، تصور کرد الگوی #اقتصادآزاد پیروز شده و لذا آن را بدون توجه به اقتضائات فرهنگی اجتماعی ایران، به اقتصاد و مناسبات مردم تحمیل کرد.
در اوایل دهه 70، افکار عمومی با سیاستهای اقتصادی #دولت_سازندگی همراهی نمی کردند(هفته نامه #گل_آقا و روزنامه #سلام بخشی از این مقاومت عمومی را نمایندگی می کردند). در آن شرایط، آقای هاشمی برای شکستن مقاومت مردم در برابر اقتصادآزاد، سعی کرد فرهنگ مردم را هم عوض کند. در نتیجه تلاش کرد فرهنگ #مسئولیت_اجتماعی بالا و ایثار و معنویت را کم رنگ و فرهنگ #فردگرایی و #خودخواهی مورد نیاز #بازار_آزاد را جایگزین آن کند.
آقای هاشمی و تیم اقتصادی اش تصور می کردند با ساختن سد و جاده و نیروگاه و پالایشگاه، ایران #توسعه یافته می شود. به ایشان و دولتشان یادآوری شد که توسعه، از #فرهنگ شروع می شود، اما دهان #منتقد (مرحوم دکتر #عظیمی) را بستند.
مصادیق بلایی که آقای هاشمی بر سر جامعه ایران فرودآورد و فرایند و آثار آن را آقای پروفسور #رفیع_پور در کتاب #توسعه_و_تضاد، شرح داده اند.
نتیجه آنکه بعد از سالهای دهه70، مسئولیت اجتماعی روز به روز کم رنگ تر و روحیه #حرص و #مصرفگرایی و #فقر_احساسی روز به روز پررنگتر شد و دولتها هرچقدر خدمت کردند و #رفاه و استفاده از تجهیزات #مدرن هرچقدر بیشتر شد(تلویزیونهای سیاه و سفید، رنگی و پیکانها پراید و... شد)، اما #رضایت_عمومی بالاتر نرفت و در بلند مدت، جامعه ایران در دور باطل توسعه نیافتگی بیشتر فرو رفت.
۲.۷k
۲۲ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.