لباس سوزومه
لباس سوزومه
«راوی»
سوزومه رفت بالا و یه اتاق برای جنیور اماده کنه بعد 20 دیقه اتاق جنیور اماده بود سوزومه رفت سمت آشپزخونه و چند شیشه ویسکی با خراکی رو اماده کرد رفت سالن و به رو به جنیور گفت
سوزومه: اوم اتاقتو اماده کردم طبقه بالا اتاق سوم
جنیور: ممنون
بعداز رفتن جنیور سوزومه رفت اتاقشو لباساش رو با لباس راحتی عوض کرد و زنگ زد به لیلی بعد چند بوق گرفت
لیلی: چیه
سوزومه: سلام یادت ندادن حیون
لیلی: خب کارت
سوزومه: بیا خونه برات سوپرایزی دارم
لیلی: حالا چی هست
سوزومه: بیا میبینی اوه راستی به امیلی و ری هم بگو
لیلی: اوکی کاری نداری
سوزومه: نه ولی زود بیاین
لیلی: باش بای
سوزومه بلند شد رفت پایین دید جنیور پایین رو کاناپه نشسته با گوشیش ور میره رفت سمت اشپز خونه داشت وسایل هارو اماده میکرد بعد چند دیقه جنیور رو صدا زد
سوزومه: ام جنیور کمکم میکی
جنیور: اوکی اومدم
«راوی»
سوزومه رفت بالا و یه اتاق برای جنیور اماده کنه بعد 20 دیقه اتاق جنیور اماده بود سوزومه رفت سمت آشپزخونه و چند شیشه ویسکی با خراکی رو اماده کرد رفت سالن و به رو به جنیور گفت
سوزومه: اوم اتاقتو اماده کردم طبقه بالا اتاق سوم
جنیور: ممنون
بعداز رفتن جنیور سوزومه رفت اتاقشو لباساش رو با لباس راحتی عوض کرد و زنگ زد به لیلی بعد چند بوق گرفت
لیلی: چیه
سوزومه: سلام یادت ندادن حیون
لیلی: خب کارت
سوزومه: بیا خونه برات سوپرایزی دارم
لیلی: حالا چی هست
سوزومه: بیا میبینی اوه راستی به امیلی و ری هم بگو
لیلی: اوکی کاری نداری
سوزومه: نه ولی زود بیاین
لیلی: باش بای
سوزومه بلند شد رفت پایین دید جنیور پایین رو کاناپه نشسته با گوشیش ور میره رفت سمت اشپز خونه داشت وسایل هارو اماده میکرد بعد چند دیقه جنیور رو صدا زد
سوزومه: ام جنیور کمکم میکی
جنیور: اوکی اومدم
۸۰
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.