مافیای جذاب من
پارت ۱۸
جیمین ویو
بعد ناهار با ا/ت رفتیم بیرون
ا/ت ازم خواست بریم شهربازی
با ا/ت رفتیم شهربازی
رفتیم چند تا وسیله سوار شدیم
میخواستیم اخرین وسیله رو سوار شیم و بعدش بریم
ا/ت: جیمین میشه بریم چرخ و فلک
جیمین: بریم
رفتیم سوار چرخ و فلک شدیم
چرخ و فلک رسیده بود به بالا ترین نقطه اش ا/ت هم وایستاده بود از بالا پایین رو نگاه میکرد
جیمین: ا/ت بشین میوفتی
ا/ت: نمیفتم نگران نباش
همون لحظه چرخو فلک وایستاد و اتاقکی که توش بودیم تکون خورد
ا/ت میخواست بیوفته که گرفتمش
جیمین: دیدی اگه من نمیگرفتمت میوفتادی
ا/ت: آاااا.... اومممم (بچه موند 😂)
جیمین: بزار ببینیم چی شد یهو وایستاد
ا/ت رو ول کردم
جیمین: ببخشید چرخ و فلک چی شده *داد
....: خراب شده همونجا بشینید درست میشه
جیمین: باشه ممنون
ا/ت: جیمین چرخ و فلک خراب شده
جیمین: ارع
ا/ت: جیمین اگه بمیریم چی *ترسیده
جیمین: نگران نباش نمیمیریم فقط یه مشکل فنیه درست میشه
ا/ت: ولی من میترسم
جیمین: نترس درست میشه
ا/ت: میشه بغلم کنی
جیمین: پس بهانت این بود بیا بغلم
ا/ت و بغل کردم و منتظر موندیم تا چرخ و فلک دوباره راه بیفته
بعد چند دقیقه چرخ و فلک راه افتاد
....
از شهر بازی رفتیم بیرون
رفتیم یه رستوران اونجا شام خوردیم و بعدش رفتیم
ا/ت: جیمین منو میرسونی خونم
جیمین: ا/ت مگه دوستت نرفته بود مسافرت و نیست
ا/ت: اره خبب...
جیمین: بیا خونه من بمون
ا/ت: چی؟ نه مرسی *ترسیده
جیمین: هی اینقدر منحرف نباش میگم بیا اونجا شب بمون کاریت که ندارم
ا/ت: اوههه از این لحاظ *خنده ریز
جیمین: دختره منحرف
ا/ت: عهه چیکار کنم یهویی گفتی منم فکر کردم منظورت اینه
.....
رسیدیم خونه
پیاده شدیم و رفتیم تو
ا/ت: جیمین من خوابم نمیاد میشه فیلم ببینیم
جیمین: باشه
رفتیم یه فیلم گذاشتیم و داشتیم میدیدیم
همینجور که فیلم نگاه میکردم به ا/ت نگاه کردم
دیدم خواب رفته
تلویزیون رو خاموش کردم
براید استایل بغلش کردم و بردم تو اتاق و خوابوندمش رو تخت
کنارش خوابیدم و زل زدم بهش تا خواب رفتم
روز بعد
بیدار شدم
ا/ت هنوز کنارم خواب بود
رفتم سمت گوشش
جیمین: ا/ت *اروم
ا/ت: اومممم چیه *خوابالو
جیمین: هیچی بخواب
بغلش کردم و دوباره خوابیدم
دو ماه بعد
......
ادامه توی پارت بعد....
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
جیمین ویو
بعد ناهار با ا/ت رفتیم بیرون
ا/ت ازم خواست بریم شهربازی
با ا/ت رفتیم شهربازی
رفتیم چند تا وسیله سوار شدیم
میخواستیم اخرین وسیله رو سوار شیم و بعدش بریم
ا/ت: جیمین میشه بریم چرخ و فلک
جیمین: بریم
رفتیم سوار چرخ و فلک شدیم
چرخ و فلک رسیده بود به بالا ترین نقطه اش ا/ت هم وایستاده بود از بالا پایین رو نگاه میکرد
جیمین: ا/ت بشین میوفتی
ا/ت: نمیفتم نگران نباش
همون لحظه چرخو فلک وایستاد و اتاقکی که توش بودیم تکون خورد
ا/ت میخواست بیوفته که گرفتمش
جیمین: دیدی اگه من نمیگرفتمت میوفتادی
ا/ت: آاااا.... اومممم (بچه موند 😂)
جیمین: بزار ببینیم چی شد یهو وایستاد
ا/ت رو ول کردم
جیمین: ببخشید چرخ و فلک چی شده *داد
....: خراب شده همونجا بشینید درست میشه
جیمین: باشه ممنون
ا/ت: جیمین چرخ و فلک خراب شده
جیمین: ارع
ا/ت: جیمین اگه بمیریم چی *ترسیده
جیمین: نگران نباش نمیمیریم فقط یه مشکل فنیه درست میشه
ا/ت: ولی من میترسم
جیمین: نترس درست میشه
ا/ت: میشه بغلم کنی
جیمین: پس بهانت این بود بیا بغلم
ا/ت و بغل کردم و منتظر موندیم تا چرخ و فلک دوباره راه بیفته
بعد چند دقیقه چرخ و فلک راه افتاد
....
از شهر بازی رفتیم بیرون
رفتیم یه رستوران اونجا شام خوردیم و بعدش رفتیم
ا/ت: جیمین منو میرسونی خونم
جیمین: ا/ت مگه دوستت نرفته بود مسافرت و نیست
ا/ت: اره خبب...
جیمین: بیا خونه من بمون
ا/ت: چی؟ نه مرسی *ترسیده
جیمین: هی اینقدر منحرف نباش میگم بیا اونجا شب بمون کاریت که ندارم
ا/ت: اوههه از این لحاظ *خنده ریز
جیمین: دختره منحرف
ا/ت: عهه چیکار کنم یهویی گفتی منم فکر کردم منظورت اینه
.....
رسیدیم خونه
پیاده شدیم و رفتیم تو
ا/ت: جیمین من خوابم نمیاد میشه فیلم ببینیم
جیمین: باشه
رفتیم یه فیلم گذاشتیم و داشتیم میدیدیم
همینجور که فیلم نگاه میکردم به ا/ت نگاه کردم
دیدم خواب رفته
تلویزیون رو خاموش کردم
براید استایل بغلش کردم و بردم تو اتاق و خوابوندمش رو تخت
کنارش خوابیدم و زل زدم بهش تا خواب رفتم
روز بعد
بیدار شدم
ا/ت هنوز کنارم خواب بود
رفتم سمت گوشش
جیمین: ا/ت *اروم
ا/ت: اومممم چیه *خوابالو
جیمین: هیچی بخواب
بغلش کردم و دوباره خوابیدم
دو ماه بعد
......
ادامه توی پارت بعد....
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
۲۶.۱k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.