{ زوزه ی گرگ در شب }
{ زوزه ی گرگ در شب }
Don't give up on your dreams, make them your own, this is
what life gave me
(بچه ها ، خوب اسم رونگ هائو رو توی ذهنتون نگه دارید ، رنگ هائو دوست تهیونگه و حالم شهر شی عه و راستش دشمن قبیله ی ماه و خورشیده و هیچکس اینو نمیدونه )
p11
ویو کوک
برگشتم دیدم دارن حرف میزنن و قایم شدم به حرفاشون گوش دادم
ویو ارکیده
لیسا : واقعا رفته ؟عالیه
_ آره، ولی راستش دلم براش تنگ میشه
رزی : چرا؟
_ اون تنها کسیه که به من اهمیت میده ،حداقل میتونست خدافظی کنه ، من فقط هزار سالمه ، ولی اون ده ها هزار سال زندانی بوده
جیسو : فراموشش کن ، اون گناه کاره
_ دلم براش تنگ میشه ، درسته که خودخواه بود ، ولی من دوسش داشتم
جیسو : میدونی که این حرفت باعث مرگت میشه ؟
_ هعی
رزی : ارکیده، ما دیگه باید بریم ، داره ظهر میشه
و هر سه تاشون غیب شدن ، دوباره تنها شدم
که دیدم جئون اومد پیشم و یه کاسه بهم داد
+ بگیر
_ اومدی؟ شبنم صبحگاهی ؟ کل صبح نبودی که بری برام شبنم جمع کنی ؟
+آره
_ چرا انقدر بهم اهمیت میدی
+بخورش
_ ولی این سرده ، بهونه نمیارم ، ریشم داغونه و به سرما حساسه
ویو کوک
کاسه رو گرفتم و با قدرتم گرمش کردم
+ بیا
یکم خورد و توی صورتم تف کرد
_ داغه
+ بابا چته ؟
گرفتم و براش آروم فوت کردم
+ بیا
میخواست بخوره که وایساد
_ براش زحمت کشیدی ، این بی مزه هست ، میرم عسل بیارم
ویو تهیونگ
رونگ هائو اومد پیشم و باهم مشروب خوردیم
رونگ هائو : تو ارکیده رو دوست داری مگه نه ؟
تهیونگ : نه ، من نامزد دارم ، ولی اون نامزدم نیست ، من چطور میتونم عاشق شم ؟
رونگ هائو : تهیونگ ، من دوستتم ، به من اعتماد کن ، دوسش داری ؟
تهیونگ : حاظرم خودمو براش بکشم :)
ویو ۵۰۰ سال پیش
تهیونگ : ارکیده ، مرسی که زخمم رو پاک کردی ، تا ابد ممنونتم
_ این چه حرفیه ، بیا این دستمال رو بگیر ، یه هدیه
تهیونگ : ممنون
ویو الان
تهیونگ : این دستمال رو اون بهم داده
ویو ارکیده
_ شش نوع داروی گیاهی ، و ۷ نوع عسل توش ریختم
همه ش رو سر کشیدم
_ عالیه، خیلی خوش مزه است
+ خوبه که خوشت اومده
ویو کوک
که اومد و بغلم کرد ، حس عجیبی داشت ، من احساسات عشق رو از بین بردم ، چرا باید عاشق شم ؟ امکان نداره
+بسه دیگه
_ مرسی
+خواهش
بیا پایین
بیا ، بیا
لاک و کامنت میزاری یا 🔪🗿
Don't give up on your dreams, make them your own, this is
what life gave me
(بچه ها ، خوب اسم رونگ هائو رو توی ذهنتون نگه دارید ، رنگ هائو دوست تهیونگه و حالم شهر شی عه و راستش دشمن قبیله ی ماه و خورشیده و هیچکس اینو نمیدونه )
p11
ویو کوک
برگشتم دیدم دارن حرف میزنن و قایم شدم به حرفاشون گوش دادم
ویو ارکیده
لیسا : واقعا رفته ؟عالیه
_ آره، ولی راستش دلم براش تنگ میشه
رزی : چرا؟
_ اون تنها کسیه که به من اهمیت میده ،حداقل میتونست خدافظی کنه ، من فقط هزار سالمه ، ولی اون ده ها هزار سال زندانی بوده
جیسو : فراموشش کن ، اون گناه کاره
_ دلم براش تنگ میشه ، درسته که خودخواه بود ، ولی من دوسش داشتم
جیسو : میدونی که این حرفت باعث مرگت میشه ؟
_ هعی
رزی : ارکیده، ما دیگه باید بریم ، داره ظهر میشه
و هر سه تاشون غیب شدن ، دوباره تنها شدم
که دیدم جئون اومد پیشم و یه کاسه بهم داد
+ بگیر
_ اومدی؟ شبنم صبحگاهی ؟ کل صبح نبودی که بری برام شبنم جمع کنی ؟
+آره
_ چرا انقدر بهم اهمیت میدی
+بخورش
_ ولی این سرده ، بهونه نمیارم ، ریشم داغونه و به سرما حساسه
ویو کوک
کاسه رو گرفتم و با قدرتم گرمش کردم
+ بیا
یکم خورد و توی صورتم تف کرد
_ داغه
+ بابا چته ؟
گرفتم و براش آروم فوت کردم
+ بیا
میخواست بخوره که وایساد
_ براش زحمت کشیدی ، این بی مزه هست ، میرم عسل بیارم
ویو تهیونگ
رونگ هائو اومد پیشم و باهم مشروب خوردیم
رونگ هائو : تو ارکیده رو دوست داری مگه نه ؟
تهیونگ : نه ، من نامزد دارم ، ولی اون نامزدم نیست ، من چطور میتونم عاشق شم ؟
رونگ هائو : تهیونگ ، من دوستتم ، به من اعتماد کن ، دوسش داری ؟
تهیونگ : حاظرم خودمو براش بکشم :)
ویو ۵۰۰ سال پیش
تهیونگ : ارکیده ، مرسی که زخمم رو پاک کردی ، تا ابد ممنونتم
_ این چه حرفیه ، بیا این دستمال رو بگیر ، یه هدیه
تهیونگ : ممنون
ویو الان
تهیونگ : این دستمال رو اون بهم داده
ویو ارکیده
_ شش نوع داروی گیاهی ، و ۷ نوع عسل توش ریختم
همه ش رو سر کشیدم
_ عالیه، خیلی خوش مزه است
+ خوبه که خوشت اومده
ویو کوک
که اومد و بغلم کرد ، حس عجیبی داشت ، من احساسات عشق رو از بین بردم ، چرا باید عاشق شم ؟ امکان نداره
+بسه دیگه
_ مرسی
+خواهش
بیا پایین
بیا ، بیا
لاک و کامنت میزاری یا 🔪🗿
۳.۰k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.