فیک جونگکوک پارت ۳۱
تو ماشین:
ا/ت:به خدا راحت شدم این فامیل مارو میکشه.فلانی کن و فلانی نکن
جونگکوک :اره منم معذب بودم
ا/ت:خب الان کجا میریم؟
جونگکوک:خب اینجا یه شهر کوچیکه . میگفتی تو و مامان بابات توی شهر بزرگ زندگی میکردین نه؟
ا/ت:اره.یه خونه هم داریم وقتی زود اومدیم کره دیگه خونه مون هم موند.
جونگکوک:خب باشه بیا بریم . چند ساعت راهه؟
ا/ت:چون قبلا خیلی رفت و آمد میکردیم یادمه.امم.فک کنم دو ساعت.
جونگکوک:باشه پس بزن بریم.(اهنگ پلی کرد)
بعد دوساعت رسیدن:
جونگکوک:عامم اینجاس؟
ا/ت:وای یادش بخیر.تمام تلاش هامو اینجا کردم که تونستم ایدل بشم:)
جونگکوک از دست ا/ت گرفت:هعی چاگیا بزار منم بیام ببینم دیگه کنجکاو شدم.
ا/ت درو باز کرد:
ا/ت:هعیییی خدااااا .آخرین بار تو ۱۴ سالگی اینجا بودم...
جونگکوک:اون موقع هم دوسم داشتییی؟؟؟؟
ا/ت:جونگکوکککککک
■■■■■■■■■■■■
پایان پارت ۳۱. امیدوارم خوشتون اومده باشه. شرایط برای پارت بعد ۲۴ لایک و ۲۰ کامنت
ا/ت:به خدا راحت شدم این فامیل مارو میکشه.فلانی کن و فلانی نکن
جونگکوک :اره منم معذب بودم
ا/ت:خب الان کجا میریم؟
جونگکوک:خب اینجا یه شهر کوچیکه . میگفتی تو و مامان بابات توی شهر بزرگ زندگی میکردین نه؟
ا/ت:اره.یه خونه هم داریم وقتی زود اومدیم کره دیگه خونه مون هم موند.
جونگکوک:خب باشه بیا بریم . چند ساعت راهه؟
ا/ت:چون قبلا خیلی رفت و آمد میکردیم یادمه.امم.فک کنم دو ساعت.
جونگکوک:باشه پس بزن بریم.(اهنگ پلی کرد)
بعد دوساعت رسیدن:
جونگکوک:عامم اینجاس؟
ا/ت:وای یادش بخیر.تمام تلاش هامو اینجا کردم که تونستم ایدل بشم:)
جونگکوک از دست ا/ت گرفت:هعی چاگیا بزار منم بیام ببینم دیگه کنجکاو شدم.
ا/ت درو باز کرد:
ا/ت:هعیییی خدااااا .آخرین بار تو ۱۴ سالگی اینجا بودم...
جونگکوک:اون موقع هم دوسم داشتییی؟؟؟؟
ا/ت:جونگکوکککککک
■■■■■■■■■■■■
پایان پارت ۳۱. امیدوارم خوشتون اومده باشه. شرایط برای پارت بعد ۲۴ لایک و ۲۰ کامنت
۱۱.۷k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.